یادداشت محمدمهدی حیدری
1404/5/20
مجتبیپور محسن از مجریان _یا بهتر بگویم: از خائنان!_ شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال است. برایم جالب بود که چنین شخصی، رماننویس و شاعر است. _البته صحیحتر این است که بگویم:_ خواسته رمان بنویسد و شعر بگوید! خیلی خیلی سعی کردم که بدون پیشداوری و غرضورزی شخصی، کتاب را بخوانم. نمیدانم تا چه حد موفق بودهام اما درنتیجه تفاوتی نداشت. نظرم درباره کتاب، منفی بود! داستان درباره مردی است که همزمان، تاکید میکنم همزمان به سه زن تمایل دارد!! زن فعلیاش که در حال طلاق هستند، و دو زن همکارش. هرجور فکر میکنم به عنوان یک مرد، هرگز نمیتوانم ، یعنی نمیشود که همزمان عاشق سه نفر شد! اما چه کنیم که در تخیل نویسنده شده است دیگر. البته یک استثنا دارد و آن اینکه عشق را تقلیل دهیم و تحریف کنیم و شنیع نماییم تا با یک سری اعمال و رفتارهای خاص غریزی هممعنا شود. بله، در آن حالت مرد قابلیت عاشق شدن تا بینهایت را دارد! در طول داستان اتفاق خاصی نمیافتد و فراز و فرود خاصی وجود ندارد. مدام درگیریهای فرزین _شخصیت اصلی داستان_ بیان میشود. نکته خیلی منفی ای که در داستان مدام به چشم میخورد و گویا نویسنده درصدد عادیسازی آن است، مسئلهٔ خیانت است. نویسنده میخواهد به ما بقبولاند که خیانت، مسئلهٔ خاصی نیست؛ پیش میآید. وقتی دل انسان هوایی شود، حق دارد که هرچه هست را ول کند و برود! ... بیش از این ادامه نمی دهم که واقعا اعصاب خردکن است. و حرف آخر هم اینکه زندگی شخصیت مرد داستان، خیلی شبیه به زندگی خود جناب نویسنده است! از حیث حیطه کاری و علاقه و... . از این لحاظ هم جالب بود که نویسنده ای چنین شخصیت سازی منفیای از روی زندگی خودش بکند! از لحاظ جذابیت ، نسبتا خوب بود و مرا تا آخر کشاند. البته بیشتر به این خاطر بود که منتظر بودم اتفاق خاصی بیفتد و آخر با یکی ببندد و تمام شود این مسخرهبازی؛ اما خب متاسفانه تا آخر داستان هیچ اتفاق خاصی نیفتاد.
(0/1000)
نظرات
1404/5/20
درسته. خیلی از این کتابهای ضعیفش هم مال آدمهای رسانهایه که اسمشون معروفه ولی تو حوزه داستان هیچی بارشون نیست. @Abdolmahdi
0
محمدمهدی حیدری
1404/5/20
1