یادداشت حامد خسروشاهی
1404/2/22
درباره کتاب «دشواری مبارک» نوشته فائضه غفارحدادی در میان دهها حادثه بیصدایی که جهان را تکان دادهاند اما بیروایت ماندهاند، انفجار پیجرها در لبنان یکی از غریبترین و تلخترینهاست؛ عملیاتی پیچیده، با زخمیهای عمیق و مادامالعمر. عملیاتی تروریستی که در آن، دستگاههایی کوچک و ظاهراً بیضرر، بهصورت همزمان و از راه دور منفجر شدند و جان یا بینایی دهها رزمنده را گرفتند؛ بیصدا، بیدود، بینشان. کتاب «دشواری مبارک» تلاشی است برای بیرون کشیدن روایت از دل همین خاموشی؛ صدایی انسانی از زنانی که چشم در چشم مصیبت ایستادهاند و هنوز هم، بهجای زخم، از زندگی پای آرمان و اعتقاد حرف میزنند. این اثر شامل چهل خردهروایت از خانوادههایی است که زندگیشان با یک لحظه انفجار، به «قبل» و «بعد» تقسیم شد. نویسنده با همراهی و همنفَسی، به میان مادران و همسرانی رفته که عزیزانشان بهخاطر همین انفجارها جانباز شدهاند، با چشمهایی که دیگر نمیبینند، با دستهایی که دیگر کامل نیست، و با چهرههایی که دیگر آشنا نیستند. روایتها کوتاه و سادهاند، آنقدر صادق که خواننده را بیصدا میلرزانند. در دل روایتها، چیزی فراتر از سوگ و درد جریان دارد: انتخاب. انتخاب ایستادن در کنار مقاومت، انتخاب زندگیکردن با نقصی که «مبارک» است. چند روایت برجستهترند: روایت مادری ایرانی که پسرش در لبنان مستقر بوده و از قربانیان این عملیات است و دختری که پس از وقوع انفجار، علیرغم پسگرفتن خواستگاری از سوی خانواده پسر، همچنان اصرار دارد با او ازدواج کند. کتاب کمحجم و راحتالحلقوم است. حدود دو ساعت زمان کافی است تا آن را بخوانید، اما تأثیرش، بسیار فراتر از این دو ساعت با شما خواهد ماند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.