یادداشت محمد ابراهیم آبادی

        کتاب حاضر به قلم سیمون دو بووآر است. این اثر از نظر من یک کتاب بسیار جالب توجه است چرا که ازعان دارد زندگی زیباست اما اگر آن را موهبت و مقدمه ای برای رسیدن به جهان ابدی بدانیم. فوسکا شخصیت اصلی داستان توسط یک اکسیری به زندگی جاودانگی می‌رسد. از نظر او این یک پاداشی است که نصیب او شده است. اما با گذشت زمان و از دست دادن نزدیکانش احساس پوچی می‌کند و جاودانگی را نفرینی ابدی می‌داند. او در این قرن ها که می‌گذرد و زندگی میکند، جنگ و عشق و قدرت و...را تجربه می‌کند اما همه چیز معنای خود را برای او از دست داده بود. با خواندن این کتاب متوجه می‌شوید که اگر مرگ پایان زندگی نباشد چه اتفاقی می افتد. اگر عشق پایانی نداشته باشد چگونه است. برای من اینگونه تعبیر شد که مرگ به زندگی ما بها می‌دهد از آن جهت که وقتی آن را عمیقا حس میکنیم، لحظات را عاشقانه تر سپری خواهیم کرد. چرا که زمان محدود است و زندگی زیبا است اگر پایانی داشته باشد. این رمان بسیار زیبا و غم انگیز است. 
      
4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.