یادداشت سامان

سامان

سامان

1403/11/9

        بی‌گمان مرگ حلال هیچ مشکلی نیست، هیچ چیز را اثبات و توجیه نمی‌کند. تنها زندگی است که به افراد استعدادهای معینی می‌بخشد، که یا از آن بهره می‌برند یا بیهوده تلفش می‌کنند، و تنها زندگی است که می‌تواند رودرروی دروغ و زورگویی بایستد.مرگ یعنی نفی و انکار همه چیز.

وقتی آثاری میخونم که ناشناخته هستند و در عین ناشناختگی، قوی و زیبا هستند یه شکل دیگه از مسیر مطالعاتیم لذت می‌برم. سوتنیکوف از جمله این آثار بود. باز هم جنگ وسیله ای شده بود که نویسنده بلاروسی ، اثری خلق کنه که حتما مواردی رو به یادگار در ذهن مخاطبش باقی خواهد گذاشت. ریباک و سوتنیکوف دو شخصیتی هستند که برای یافتن غذا برای گروهانشون دل به مسیر پر مخاطره ای می‌زنند و به روستاهای اطراف میان. جنگل های پوشیده از برف و سرمای شدید، کمترین خطری است که اونها باهاش دچار می‌شند و در ادامه خواهیم خواند که چه اتفاقاتی خواهد افتاد..در دل این ماموریت ترس و وحشت به خوبی بر دو شخصیت اصلی داستان سایه انداخته و بارها و بارها حس ترس و وحشت اونها در ماجراهای گوناگون توسط نویسنده شرح داده شده. فکرهای درونی شخصیت ها و آوای ذهنشون به خوبی پرداخته شده و اطلاعات خوبی از شخصیت های داستان به مخاطب ارائه میشه. به طور کلی در داستان هایی که نویسنده از تفکرات درونی شخصیتهاش حرف می‌زنه، رو دوست دارم و به این شکل شناخت شخصیت رو می‌پسندم. احساس می‌کنم تفکرات درونی همه ما جدای از اینکه تفرات مثبت و منفی و درست و غلطی باشند، صادقانه ترین مسائلی است که انسان باهاش رو به رو میشه و در خلوت خودش و با خودش درگیر میشه. همچنین در این تفکرات درونی شخصیت ها به ویژه سوتنیکوف ما با عملیات ها و مشکلاتی که این دو قبل از این ماجرای جدیدشون درگیرش بودند آشنا می‌شیم. داستان صرف اینکه یه آذوقه ای پیدا بشه و حالا ما قراره مخاطرات شخصیت ها رو در این مسیر بدونیم نیست، خیر، بلکه به دوگانگی های اخلاقی در داستان برمیخوریم که داستان رو جذابتر و غنی‌تر میکنه. در واقع مخاطب میتونه خودش رو جای هر کدوم از شخصیت ها بذاره و به این فکر فرو بره که اگر در این موقعیت بود چه تصمیمی می‌گرفت.طبعا در نظر گرفتن موقعیتی که این دو در اون حضور دارند در قضاوت ما نقش به سزایی داره و کار رو سخت می‌کنه.این از مسائلی است که معتقدم یادگاری در مخاطب باقی خواهد ماند. پرسش های مهمی که همراه ما خواهد بود.داستان تلخ و تاثیرگذار خاتمه پیدا می‌کنه.

از انتشارات وال بابت چاپ این اثر با کیفیت متشکرم.چاپ اثر از نویسنده هایی که ناشناخته هستند در این وضعیت اقتصادی ریسک بزرگی محسوب میشه که این انتشارات کم کار و خوب داره انجام میده.امید که مخاطبان هم توجه بیشتری داشته باشند. ترجمه اثر از زبان اصلی انجام شده و کیفیت خوبی داشت.البته که باید اعتراف کنم وقتی نام مترجم رو دیدم فکر کردم یک خانم این کار رو کرده و تا همین امشب نمیدونستم،شیوا اسم آقا هم هست!
      
16

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.