یادداشت

ثنا

1403/8/11

اردوی زمستانی
        مطمئنم اگه یه روز کسی تو کتاب‌فروشی ازم بپرسه چی بخرم به نظرت، #اردو_زمستانی رو میدم بهش! شما هم می‌تونید تصور کنید با هم تو یه کتاب‌فروشی هستیم و ازم این سوال رو می‌پرسید:) داستان کتاب فوق العاده جذاب بود! از اون داستان‌هایی که باید جلوی خودت رو بگیری که کلش رو تو یه روز نخونی. و تو پرانتز بگم اگه مدتیه خوندن کتاب برات سخت شده این کتاب هم به خاطر جذابیت داستان، فصل‌های کوتاه کوتاه و حجم کمش برات مناسبه. داستان کتاب در مورد پسری به اسم نیکلا ست که به یه اردوی زمستونی با مدرسه‌اش می‌ره. مصیبت‌های اون با جا گذاشتن ساک وسایلش و بعد ترس از خیس کردن جای خوابش شروع می‌شه… آماده باشید که قراره تو ذهن یک پسر بچه ده ساله نگران بشینید و دنیای انسان‌های بی‌رحم رو از لنز چشماش تماشا کنید. داستانی که با خیال پردازی و ترس‌های نیکلا شروع می‌شه و با واقعیتی باور نکردنی تموم می‌شه. داستان کتاب واقعیه و حواستون باشه که قبل از کتاب خصم از همین نویسنده بخونیدش. راستی تمام مدتی که سعی می‌کردم بچه‌های شر، مربی خوشتیپ، پدری عجیب، مون‌بوت‌های کوچولو و کاپشن اسکی بنفش رو تصور کنم چهره‌ی نیکلا تو ذهن من همون نیکلای داستان‌های «نیکولا کوچولو» بود:)
      
10

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.