یادداشت رها

رها

1402/7/27

داستان جاوید
        «داستان جاوید» اثر اسماعیل فصیح روایتی واقعی است از زندگی پسری زرتشتی به نام جاوید که برای گرفتن خبری از خانواده‌اش راهی تهران می‌شود.
پدر جاوید که تاجر آجیل و خشکبار بوده، هرسال برای کمال‌الملک ملک‌آرا یکی از شاهزاده‌های قاجاری در تهران بار می‌آورده‌ و پیش از عید نوروز به یزد بازمی‌گشته است. اما سفر آخر او که به همراه زن و دختر سه‌ساله‌اش صورت گرفته‌، بیش از پیش طول می‌کشد و همین امر سبب می‌شود پس از شش ماه بی‌خبری، سرانجام جاوید به همراه عموی پیر و کم‌توانش به‌سوی تهران رهسپار شود تا شاید بتواند خبری از خانواده‌اش بگیرد، غافل از این‌که این سفر سرآغازی است برای سال‌ها اندوه و بردگی و اسارت او.

این داستان که در اواخر دورۀ قاجار و ظهور رضاخان روی می‌دهد، داستانی است غم‌انگیز و اندوه‌بار که با کشش و جذابیت خود، خواننده را تا آخرین خطوط داستان با خود همراه می‌کند.

پ.ن: این اولین تجربۀ من از خواندن آثار اسماعیل فصیح بود که بسیار تجربۀ خوبی بود.
      

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.