یادداشت محدثه سادات نبی یان

تنها گریه کن: روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان
        بسم الله الرحمن الرحیم 
☘️ تمام صورتم خیس شده بود و مبهوت زنی مانده بودم که می‌تواند یک الگوی قوی برای منِ سرگشتهٔ این روزها شود. حیران خستگی ناپذیری او شده‌ام. درگیر این شدم که چقدر زیبا با شکستن چارچوب‌های دست و پا گیر، می‌شود جهادی زندگی کرد و ابعاد مختلف را کنار هم به خوبی پیش برد. چقدر از بانو اکرم اسلامی به‌خاطر هنر روایتش ممنونم. آن‌قدر زیبا نوشته است که انگار تمام این روزها را کنار خانم سادات دوست داشتنی زندگی کرده‌ام؛ او که مومن است و در هیچ چارچوبی نمی‌گنجد.
دلم می‌خواست مادر محمدِ شهید را ببینم و از او، یک بطری کوچک آب و تربت بگیرم. دلم می‌خواست بگویم چطور می‌توانم شبیه شما، این‌طور شکست ناپذیر، جهاد کنم؟ دلم می‌خواست دست‌هایم را توی دست‌هایش فشار بدهد و مثل دل حاج حبیب، دل مرا هم محکم کند. 
رحمت خدا بر این مادر قوی. رحمت خدا بر نویسندهٔ کار بلدِ کار درست. جایگاه آقا محمد معماریان رفیع تر از پیش باد!
      
18

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.