یادداشت gharneshin

gharneshin

gharneshin

7 روز پیش

        (( سیاست مهدکودک نیست؛ در سیاست اطاعت و حمایت یکسان‌اند. ))
آیشمن در اورشلیم، گزارشی در باب ابتذال شر. این کتاب گزارشی کامل از محاکمه‌ی آدولف آیشمن در اورشلیم، تمام اتفاقاتی که در سال‌های جنگ دوم در آلمان نازی برای یهودیان افتاد، و اقدامات و اعمال نازی‌ها، از دیدِ آیشمن، وظایف و مسئولیت‌های اوست. آرنت در این کتاب در کنار گزارش‌های دقیق از اتفاقات و دادگاه، دیدگاهی نو نسبت به اتفاقات و شخص آیشمن ارائه می‌دهد. او در فصل اول، دادگاه را تنها نمایشی می‌خواند که هدفش اجرای عدالت نیست بلکه تنها هدف دادگاه، نمایش ظلمی است که به ملت یهود شده. آرنت به‌زعم من با این نگاه به دادگاه می‌گوید که محاکمه‌ی اورشلیم، تنها هدف نهایی‌اش نمایشی است که به تثبیت اسرائیل کمک می‌کند؛ نمایشی که جنایت‌هایی که علیه مردم یهودی انجام شده را یادآوری می‌کند و می‌گوید هیچ‌ جای دنیا برای فردی یهودی در دنیا امن نیست، و ملت یهود برای حفظ امنیت و جان خود باید حکومت و سرزمینی یهودی داشته باشند. در فصل آخر کتاب ذکر شده که محاکمه‌ی آیشمن به دست مردم یهود در کشوری یهودی با جرم ((جنایت بر علیه مردم یهود))، جرم آیشمن را کوچک می‌کند. آرنت معتقد است که آیشمن باید در دادگاهی بین‌المللی و با جرم ((جنایت بر علیه بشریت)) محاکمه می‌شد چرا که کشتار‌های آلمان، در معنای واقعی کلمه‌ جنایتی است بر علیه بشریت نه فقط مردم‌ یهودی. 
(( در پیشگاه دادگاهی که فقط نماینده‌ی یک ملت است نفسِ سهمگینیِ این رخداد‌ها ((کوچک شمرده)) می‌شود. ))
در نتیجه نویسنده قصد دارد بگوید که وظیفه‌ی دادگاه اجرای عدالت است نه انتقام. 
(( این است که جرم نه‌فقط علیه قربانی که بلکه، در وهله‌ی نخست، علیه جامعه‌ای انجام می‌شود که قانون آن نقض شده است. جبران خسارتی که در پرونده‌های کیفری به آن‌ها پرداخته می‌شود ماهیت کاملا متفاوتی دارد؛ اینجا پیکره‌ی خود جامعه نیازمند ((ترمیم)) است، و نظم کلی عمومی است که از مدار خود خارج شده و باید به وضع قبل برگردد. به عبارت دیگر، قانون تقدم می‌یابد، نه شاکی. ))
نویسنده با دیدگاهی متفاوت به شخصیت آیشمن‌ می‌نگرد و بر خلاف دادگاه او را فردی عادی تحت سلطه‌ی یک نظام غیرعادی می‌بیند. آیشمن فردی بود که هیچ نفرتی از مردم یهود نداشت، انگیزه‌ی قتل نداشت و تنها به دستورات و قانون عمل می‌کرد. اعمال او کاملا قانونی بود و در چارچوب قوانین جامعه‌ی آلمان نازی او حتی فردی متعهد، قانون‌مدار و ملی‌ بود. اینکه آیشمن را قهرمانی ملی خطاب کنند یا یک جنایت‌کار، فقط به پیروزی یا شکست آلمان بستگی داشت. او فردی بود که در نظامی بروکراتیک تنها به دستورات عمل می‌کرد و زبانی خشک و اداری، زبانی که قتل عام را ((رفتار ویژه))، اخراج را ((اسکان مجدد)) می‌نامید، عذاب وجدان را از او دور می‌کرد و فکر می‌کرد که در آن جنایات هیچ نقشی ندارد. آرنت می‌گوید که اعمال آیشمن نه از نفرتش بلکه از روی اهداف شغلی و رشد خود در آن سیستم بوده و همان‌طور که آیشمن مقصر اصلی را قانون و حزب نازی می‌دانست، او را تنها مهره‌ای در دستان تفکری جنایت‌کار می‌داند که با اهداف شخصی خود تن به انجام دستورات می‌دهد. آیشمن فکر می‌کرد که در جنایت دستی ندارد و تنها به دستور‌العمل‌ها عمل می‌کند، نه از روی نفرت یهودیان را به کام‌ مرگ فرستاد، و نه از روی رحم چندهزار نفر از آن‌ها از کشور بیرون کرد، او تنها به وظایف عمل کرد؛ وظایفی که اگر او انجام‌ نمی‌داند کنار گذاشته می‌شد و کسی دیگر انجام می‌داد. 
نویسنده در این کتاب گزارشی برای به تصویر کشیدن ابتذال شر می‌دهد. گزارشی که نشان می‌دهد یک سیستم تمامت‌خواه چطور افراد عادی جامعه را زیر سلطه‌ی خود به جنایت‌کارانه‌ترین اعمال می‌کشد، و اینکه چطور افرادی معمولی در نظامی بروکراتیک و تحت پوشش زبانی رسمی و اداری، وجدانشان خاموش می‌شود و بدون تفکر درباره‌ی اعمالشان، بدون اندیشیدن به اخلاقی و انسانی نبودن کارشان، در چارچوب قانون به انجام هر دستوری تن می‌دهند. او وظیفه‌ی شخصی شهروند را در دوران دیکتاتوری همکاری نکردن می‌داند و می‌گوید اگر نمی‌توان با یک نظام فاسد جنگید، باید با او همکاری نکرد. در سیاست، اطاعت و حمایت یکسان‌اند. 
(( از منظر نهاد‌های حقوقی، و معیار‌های اخلاقی ما برای قضاوت، این معمولی بودن به مراتب از کل فجایعی که رخ داده بود وحشتناک‌تر است چون، همان‌طور که متهمان و وکلای مدافع آن‌ها در نورنبرگ بار‌ها و بار‌ها گفتند، این نکته تلویحا به این معناست که این نوع جدید از مجرم، که به‌معنای واقعی کلمه دشمن تمام بشریت است، تحت شرایطی مرتکب جرم می‌شود که تقریبا محال است بداند یا احساس کند دارد کار غلطی انجام می‌دهد. ))
      
14

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.