یادداشت آگاتا هولمز
1404/2/11
کلا اومدم این کتابو بکوبم بره، هرچند بیانصافی نمیکنم زیباییهایی هم داشت. من در کل عاشقانه نمیخونم، ولی ببخشید، این الان عاشقانهست؟ با این حجم از ادبیات فجیع و بدون هیچچچچچ محتوایی؟ (شاید لو رفتن): داستان فقط توی هفتاد هشتاد صفحهی آخر اوج گرفت و خوب بود. دقیقا مثل سنگدل! فقط برعکس سنگدل که همش داشت شیرینیهارو توصیف میکرد توی نصف این کتاب داشت لباس ملت رو توضیح میداد و عملا اتفاق خاصی توی دویست سیصد صفحهی اول نیفتاد. محتوا؟ اول که اصلا نداشت، همونیهم که داشت خیلی فجیع، تکراری و کلیشهای بود. ولی خب یه جورایی میشد توی همون آخرهای داستان رشد شخصیتهارو دید، اینکه فهمیده بودن تصمیمات اشتباهی گرفتن و سعی کردن جبران کنن و خودشونو تغییر بدن. مثل عاشقانههای دیگهای که خوندم آبکی تموم شد اما خوبیش این بود که واقعاً کتاب روونی بود. فانتزی قوی ای نداشت. در آخر هم میخوام بدونم چرا همچین کتابهایی رو منتشر میکنن=)؟ اینا همیناییان که قشر نوجوون میخونن، چرا واقعا یه نوجوون در اوج یادگیری و فعال بودن مغزش باید همچین چیزایی رو وارد ذهنش کنه و از نظرش کتابهای مفیدتر «مسخره» باشن؟ اصلاً روی این کتابها نظارتی هست؟ به معنای واقعی این کتاب داشت بیاخلاق بودن رو ترویج میداد و اسمش رو میذاشت آزادی، بعدهم که نمرهی ۴.۳ میگیره. منم اگر میدونستم کتاب اینطوریه مطمئنا هیچوقت رغبت نمیکردم برم سمتش.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.