یادداشت Sheida Hanafi
23 ساعت پیش
هنوز در سکوت آن اتاق تشریح ایستاده ام 💔 یه کتابهایی هست که توجه زیادی بهشون نمیشه و ترند نیستند اما خوندنشون شما رو روانی میکنه 🤌 «ما منتظر بودیم شیطان را ببینیم، اما او با روپوش سفید آمد. نه شاخ داشت، نه دندان، فقط یک فرم آزمایش دستش بود.» در میانهی جنگ جهانی دوم، در ژاپن، در یکی از دانشگاههای پزشکیِ معتبر، گروهی از دکترها بر اسیران آمریکایی آزمایشهای انسانی انجام دادند: زنده زنده کالبدشکافیشان کردند، بدون بیهوشی. تاریخ واقعیست. دردناک، منزجرکننده، اما واقعی. شوساکو اندو این فاجعه را در قالب رمانی کوتاه و استخوانسوز بازآفرینی میکند. اما نه برای تحریک احساسات یا هیجان، بلکه برای کندن پوست اخلاقی خواننده. این داستان نه دربارهی قربانیان، که دربارهی عاملان است — دکترهایی که «فقط انجام وظیفه میکردند»، و به تدریج، در هیاهوی جنگ، انسانیت را کنار گذاشتند. نه با تصمیمی دراماتیک، بلکه با سکوت، با بیتفاوتی، با توجیههای عقلپسند. اینجا خبری از هیولاهای ترسناک نیست. بلکه هیولاها، شبیه خودماناند. مهربان، معمولی، حتی کمی خسته. و این است که ترسناکترش میکند. "دریا و زهر" کتابی نیست که ببخشد. نه قربانی را، نه خواننده را. این کتاب میپرسد: ـ وقتی همه میدانند و هیچکس کاری نمیکند، گناه از کیست؟ ـ اگر خودت را بیدستوپا، بیتقصیر، و بیقدرت بدانی، هنوز انسان ماندهای؟ ـ اگر سکوت کرده باشی، شریک جنایت نیستی؟ این کتاب را نخوان، اگر دنبال سرگرمیای. این کتاب را بخوان، اگر جرئت داری به زخمهای تاریخ، و به ترسناکترین نسخهی خودت، خیره شوی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.