یادداشت زهرا میکائیلی

خوشه های خشم
        کتاب با یکی از تکان‌دهنده‌ترین صحنه‌های داستانی _برای من_ تمام شد. کتابی که با خشکسالی شروع شد و با سیل تمام. با برگشتن پسر مجرم و خوب خانواده شروع شد و با جمع کردن چند نفرِ باقیمانده‌ی خانواده در یک پناهگاه و زیر بال و پر گرفتن پدر و پسری دیگر، تمام. کودکی از دست رفت و مردی به زندگی برگشت.

و مادر... مادر داستان خودش یک یادداشت جدا می‌طلبد.

کتاب به بهترین وجه ممکن زندگی طبقات فرودست و کشاورز و کارگر را در یک نظام سرمایه‌داری، حکومت بانک‌ها و بنگاه‌های بزرگ اقتصادی نشان می‌دهد. 
گمان نمی‌کنم بتوان زیباتر از این، بدون شعار، بدون ادا، و تا این حد داستانی چنین موضوعی را روشن کرد.

خیلی خوب بود و خیلی غمگین... آقای اشتاین بک!


      
2

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.