یادداشت luna

        (این ترجمه برای چند دهه ی پیشه و دیگه مجوز تجدید چاپ نداره و پیدا کردن ترجمه ی این کتاب برای من کاری سختی بود اما بعد از یه غرفه داخل باسلام خریدم و با جست و جوی اسم کتاب داخل با سلام پیداش میکنید) 

قبل از هرچیری این کامت حاوی اسپویله

برای من کتاب دو قسمت بود. بخش اول که از فصل یک تا ده بود، و بخش دو از فصل ده تا فصل بیست(اخر). 
بخش اول به نظرم حوصله سر بر بود چون صرفا جزئیات زندگی دختری به اسم استر گرین وود بود برای اینکه با این شخصیت اشنا بشیم، 
البته با این که بخش اول حوصله سر بر بود اما به شدت زیبا بود، منظورم اینکه نویسنده تونسته بود به خوبی احساساتی رو توصیف کنه که توصیف شون واقعا سخته و این کار رو عالی انجام داده بود، و از طرفی جزئیات زیاد به نظر میرسید ولی کن بود(با اینکه حس میکردی نویسده زیاد داره جزئیات میده و خسته میشدی اما باز هم می خواستی بیشتر بدونی). 
و بخش دوم که داستان اصلی از اونجا شروع میشه، میشه افسردگی رو با نهایت وجود درک کرد(حتی اگه افسرده نبوده و نباشی). 
شخصیت اصلی دختری به اسم "استر گرین وود " که به همراه چند تا دختر دیگه به نیویورک رفته و می خواد تو کلاس های نویسندگی شرکت کنه اما خب موفق نمیشه و بخش اول کلا ماجرا های این سفر، احساسات دختر درباره ی چیز هایی که میبینه و اهدافش برای ایندس. و بخش دوم از جایی ادامه پیدا میکنه که استر بر میگرده به شهرش و اروم اروم دچار افسردگی میشه و حتی چند بار دست به خودکشی میزنه چون حس می کرد کاری نمیتونه بکنه چون ایندش تو نویسندگی میدید و الان نمیدونست چی کار کنه. 

از این جا به بعد حاوی مقداری اسپویل می باشد

بعد از اینکه مادرش متوجه استر میشه اون رو به یه مرکز مراقبت میبره و استر دچار شوک درمانی(روش درمانی که برق به مغر بیمار وصل بشه) میشه درحالی که بیهوشش نمیکنن و  استر از شوک درمانی متنفر میشه چون مجبور بود درد زیادی رو تحمل کنه، 
بعد مدتی استر به یه مرکز دیگه منتقل میشه و اونجا هم شوک درمانی میشه اما اینبتر با بیهوشی و این دفعه کمک کننده بود. 
(جالبه که بدونید به خاطر همین توصیفات استر از افسردگی و روش های درمان اون در اون زمان این کتاب در دانشگاهها تدریس میشه). 
تو اون مرکز استر با شخصی اشنا میشه که به نظر درمان شده میرسه اما همین شخص در اخر خودکشی میکنه (ماجرای این دختر اسپولیه،میدونم اما برای درک پایان بندی کتاب لازمه) 
در اخر (بعد یه سری اتفاقات که نمیشه گفت) استر از اون مرکز خارج میشه و داستان تموم میشه و درواقع پایان داستان بازه، 
البته بهتره گفت پایان کتاب چند لایه ست چون ما میبینیم که استر از اون مرکز خارج میشه و به نظر درمان شده میاد اما خب با توجه به اون شخصیتی که خودکشی کرد میشه گفت استر فقط درمان شده اما افسردگیش کامل از بین نرفته و همچنان استر میتونه دچار همون حس افسردگی بشه.