یادداشت سید محمد بهروزنژاد
1401/12/18
3.6
17
| به نام خداوند | «فیل در تاریکی» را می توان دارای دو سطح در نظر گرفت. سطح اول ، داستان پلیسی و معمایی اثر است. سطح دوم ، مقصود مورد نظر هاشمی نژاد از بیان چنین داستانی. سطح اول : آن زمان که کسی به پیرنگ در داستان اهمیتی نمی داد ، هاشمی نژاد با «فیل در تاریکی» اش به جریانات ادبی حاکم آن روزگار اعتراض کرد . پیرنگ اثر ، پیرنگی قوی و با چفت و بست بسیار محکم است. از همان صفحات ابتدایی ما با یک معما روبرو می شویم که هرقدر جلوتر می رویم حل آن برایمان موضوعیت بیشتری پیدا می کند. سیر داستان مانند چند بمب است که پشت سر هم منفجر می شوند و آخرینشان پایان بندی داستان است . در واقع نویسنده با اینکه مفهومی عمیق در پس ذهنش داشته قبل از هرچیزی برایمان قصه گفته و جذابیت را فدای معناداری نکرده. البته این جذابیت باعث نشده فضای داستان غیرواقعی شود. معمای کتاب زیاد دور از ذهن و فضایی نیست و شاید برای هر کسی در آن روزگار می توانست اتفاق بیافتد. هاشمی نژاد غیر از بی پیرنگ بودن ، بی زمانی و بی مکانی داستان های آن دوره را هم نقد و رد می کرده ،بنابر این به کرات در داستانش بر زمان و مکان تأکید می کند. نقطه اوج نهایی داستان در مکان خاصی اتفاق می افتد که همه چیز به آنجا بر می گردد. حتی او بارها مشخص می کند که الان ساعت چند است و فصل بندی هایش نیز بر اساس روز های هفته است. گفتاری نوشتن دیالوگ ها و مخصوصا لهجه دار بودنشان به شخصیت پردازی داستان کمک می کند به نحوی که ما بدون دانستن هویت گوینده از روی لهجه می توانیم تشخیصش دهیم . شخصیت پردازی فیل در تاریکی به خصوص برای شخصیت اصلی عالی ست. هاشمی نژاد هوش و یکدنگی جلال را هم می گوید (از زبان افراد دیگر و خود جلال ) و هم با کنش های او(به خصوص در صحنه آخر )نشانمان می دهد. نویسنده به تک تک اجزای داستانش دقیق شده و هیچ کدام را بی کار رها نکرده . مثلاً صحنه ای در داستان هست که شخصیت اصلی توی یک کوچه بن بست مورد ضرب و شتم چند نفر قرار می گیرد و در همین حال در خانه ای باز می شود و دخترکی بیرون می آید که دامن قرمز تنش است و این نشانه ی خونین بودن فضاست. زمانی که ذهن شخصیت اصلی به راه حلی رسیده یا وضعیت رو به بهبود است ، نویسنده اینگونه توصیف می کند که ابر ها از جلوی خورشید کنار رفتند و برعکس آنگاه که وضعیت درهم است و کار گره خورده خورشیدِ پشت ابر و آسمانِ گرفته را توصیف می کند. یا اسم جلال امین . جلال مانند معنای اسمش آدم قلدر و بی کله ای ست و حرف حرف خودش است. از این دست همکناری ها در داستان زیاد دیده می شود. حتی جلد جدید فیل در تاریکی هم از این قاعده مستثنا نیست . طرح مبهم آن یادآور جلد قدیمی «فیل در تاریکی» و رنگ سبز موردی اش یادآور رنگ بنز معروف داستان است . درباره ی سطح دوم: خواننده ی باهوش درمی یابد پشت این داستان جذاب پلیسی مفهومی خوابیده . هاشمی نژاد خودش می گوید که از انتخاب ژانر پلیسی مفهوم کشف حقیقت را مدنظر داشته . عنوان رمان که به تمثیلی از مولوی اشاره دارد نیز این معنا را تداعی می کند. جلال شخصیت اصلی ، بعد از این جریانات و تاوان سنگینی که می دهد از انفعال محض به نوعی فعالیت و کنش مندی می رسد و خودش برای خودش و حتی دیگران تصمیم می گیرد ، در صورتی که تا قبل از این یک انسان با زندگی نباتی بوده . نویسنده این حالت را معرفت و در تضاد با غفلت می داند و معتقد است معرفت برخلاف تصوری که عموم از آن دارد فقط به حالات مقدس و عرفانی اطلاق نمی شود و در سراسر زندگی مان جریان دارد . شاید به توان گفت مقصود او نوعی خودآگاهی دائمی باشد . (ویرایش شده) پ.ن1: تصویر یادداشت ، آن بخش از طرح جلد قدیم فیل در تاریکی ست که بهخوان اجازه انتشار داد !. پ.ن2: ترجیحا درباره اش این ور آن ور توضیحات نخوانید چون داستان را چندجا لو داده اند.(مخصوصا توضیحات بهخوان) پ.ن3: حتما بعدها دوباره می خوانمش .
(0/1000)
1401/12/19
1