یادداشت سمی

سمی

سمی

3 روز پیش

        گاهی خودم را سنگ‌ریزه‌ی تیپاخورده‌ای در آن زمین تصور می‌کردم که گاهی جا به جا می‌شود، در شن‌ها گم می‌شود و باران آشکارش می‌کند، اما این سنگریزه همان‌جا می‌ماند، و هرگز از پرچین بامبوی اطراف زمین آن سوتر نمی‌رود. عاشق رنگ سبز، رنگ زندگی با همه‌ی تنوعش بودم، حتی فکر می‌کردم تنها رنگ این دنیا رنگ سبز است... با این حال به همان اندازه عشقم به رنگ سبز زمین میندوزا از خود او متنفر بودم.
جالبه که تو این چند ماه اخیر توجه همه خیلی بیشتر به ادبیات عرب جلب شده... نجیب محفوظ و سنان انطون و ...کتاب ساقه بامبو هم کتابی هست که خیلی مورد توجه قرار گرفته که به نظرم درخورش هست. در مورد سرگشتگی‌های مذهبی و خانوادگی شخصیت‌های داستان می‌خوانیم و عمیقا حس می‌کنیم که واقعا اختیار برخی چیزها دستمون نیست و باید ببینیم سرنوشت و تقدیر ما رو به کجا میکشونه یا قبل از تولدمون دنیا چه بر سر نزدیکانمون اورده ....
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.