یادداشت سمیه علی اکبر پور

مستاجر
        ترلکوفسکی مرد منظبطی ست که خانه ای را اجاره می کند که مستاجر قبلی آن سیمون شول با پریدن از پنجره آن خانه خودکشی کرده است. ترلکوفسکی به مناسبت نقل مکان به خانه جدید دوستانش را به یک شب نشینی دعوت می کند که یکی از همسایه ها بابت ایجاد سر و صدا به او اعتراض می کند و این شروع فروپاشی روانی ترلکوفسکی است...
ترلکوفسکی انسان دائم الفکری ست که توان کنترل اضطراب خود را ندارد پس کوچکترین برخوردها ،صداها، رفتارها را تجزیه و تحلیل می کند و به نتایج غریبی می رسد ،توهمات عجیب از راه می رسند و ترس و وحشت از این توهمات او را خرد می کنند ... 
مهمترین و غم انگیزترین مسئله در مورد ترلکوفسکی از نظر من اینه که اون تنها بود و تنهاییش باعث شد که تا انتهای این فروپاشی جلو بره.
خیلی داستان رو درک کردم و خیلی دوسش داشتم.
یه تیکه از کتاب:
( به من نگاه کنید، من ارزش خشم شما را ندارم، من چیزی جز یک حیوان دست و پا چلفتی نیستم که نمی تواند جلو نشانه های پر سرو صدای متلاشی شدنش را بگیرد، پس نه وقت تان را با من تلف کنید و نه دست هایتان را با تنبیه من آلوده کنید. انتظار ندارم که دوستم داشته باشید می دانم که این غیر ممکن است، چون من موجود دوست داشتنی نیستم. اما لااقل می توانید این لطف را در حقم بکنید که برای تحقیر کردنم به کلی نادیده ام بگیرید.)
      
1

28

(0/1000)

نظرات

فیلمی که رومن پولانسکی با اقتباس از این کتاب ساخته، یکی از فیلم‌های مورد علاقهٔ منه. اگه ندیدیدش به نظرم ارزش تماشا داره. 
3

1

ممنون از پیشنهادتون، حتما می بینم. 

2

خواهش می‌کنم. راستی یادم رفت بگم که «منضبط» درسته 🙏
@somaye_aliakbarpour 

1

تصحیح کردم ممنون 
@choghoke_tanha 

2