یادداشت
1403/7/7
اولین چیزی که بهعنوان یه ادبیاتی خودم و اطرافیانم ازم میپرسَمَن، همون "که چیِ" معروفه. فارغ از اینکه بعد از دو سال ادبیاتِ تقریباً جدی خوندن به این رسیدم که فایدهٔ ذاتی «ادبیات» بطور کلی با بقیهٔ علوم فرق میکنه-که جای پیشکشیدنش اینجا نیست-، این کتاب چشمم رو مدتهاست گرفته برای اینکه بدونم فایدهٔ «نهاد ادبیات» در تاریخ چی بوده؟ و حالا اگه کسی ازم بپرسه "ادبیات که چی؟" میتونم حرفای بیشتری براش بزنم. ۱. کتاب یه سفرنامهست. پوکنر با اقتباس از دو بزرگ ادبیات معاصر، دکتریاحقی و سیدی، در تمام مکانهایی که به حرفش مربوطن قدم میزنه و قصه میگه. واقعاً قصه میگه. از رسیدن به نینوا و فلشبک زدن به آشوربانیپال و نگهداشتن گیلگمش در کتابخونهش، تا سفر به سیسیل و گشتن بهدنبال نشانههایی از نگاه گوته به داستان اودیسه. و قصه کتاب رو خستهناکن کرده. ۲. پوکنر بهسان یک ارسطو بهت اثبات میکنه که این کتاب این بخش از تاریخ رو شکل داد. این کار رو به دقت تمام میکنه و جوری قانعت میکنه که نمیتونی منکر شی اگر اون کتاب نبود تاریخ شکل دیگری میگرفت. شباهت این رویکرد رو در تاریخگرایی نوین(New historicism) میبینیم که وجود یادداشتی از گرینبلت در جلد پشتی رو قابل توضیحتر میکنه. و قصه میگه، از تأثیر بزرگ هومر بر فتوحات اسکندر بگیر، تا درک والکاتی که با نوشتن یه رمان ساده، برای یه جزیرهٔ پسااستعماری، یه هویت مستقل میسازه. [ روند کتاب تا نیمهش -حدود فصل هزارویکشب- به زیرتایتلش بیشتر پایبنده، و از اونجا به بعد کمی کمتر به تأثیر ادبیات بر تاریخ میپردازه و قصهٔ خود ادبیات رو بولد میکنه. به گمانم. ] ( یه نکتهٔ دیگه هم که من تا وسط کتاب حواسم بهش نبود قابل ذکر میدونم. اینکه منظورش از «ادبیات» هر جا که تنها بهکار میره، ادبیاتیه که مکتوب شده نه هر نوعیش. و مترجم متأسفانه این رو ذکر نمیکنه. حدس میزنم به سیر واژهٔ literature برگرده که قصهش طولانیه. مقالهٔ ترجمهایِ دوم از بهسویزبانشناسیشعر به گمانم توضیحاتی داده بود.) ۳.پوکنر بهم یه روایت منسجم از شکلگیری انواع قالبهای ادبیات داد. این روایت مخصوص پوکنره همونطور که خودش ذکر میکنه. اینکه ادبیات تحت سلطهٔ کاهنان به ادبیات آموزگاران برسه و اینکه متون مقدس چگونه از دل ادبیات کاهنان براومدن و سنت رو به ابداعگرانی چون سروانتس و موراساکی برسونه و برسه به دست خود مانیفست کمونیست مارکس و رفیقاش. و از طرفی روایت منسجمی از شکلگیری انواع کاغذ و خط میده، که من بهشخصه جای کمبود عمیقشو تو تایم ادبیاتخوانیم حس میکردم. ۴. ادبیات فارسی در این کتاب کاملاً «دیگریِ» بقیهٔ ملتهاست. بجز نشانههایی از اینکه گوته حافظ رو دوست داره، یا حرفهایی از سربازان ایرانی حین حملهٔ اسکندر، یا تأثیر فتوای آیتاللهخمینی، بر سخنرانی سلمانرشدی در هند(!)، نشانی از ادبیات فارسی نیست. این، کتاب رو کمی برای من غریب میکنه و روایتش بهرحال بیشتر روایتیه متمرکز بر اروپا و درمواردی آمریکا. (این رو من کشف نکردم و چنل «اهل تمیز» تلگرام هم پیشتر بهش اشاره کرده) کتاب غنیه. بهتره دوبار خوندش و حیف که نمیتونم فعلاً. چالههای جدیای از سؤالهای بنیادین مربوط به ادبیات من رو پاسخ داد. سؤالهایی که بنظرم پس ذهن خیلیها چرخ بزنه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.