یادداشت بابک قائدنیا

✴️ بخت با
        ✴️ بخت با من یار بود و در تعطیلات نوروز ١۴٠٣، موفق شدم کتاب کلرامبو از رومن رولان، با ترجمه خانم شبنم سنگاری را در اتمسفر بی‌نظیر شهر لاهیجان و در چشم‌اندازی عالی از شالیزارهای دامنه شیطان کوه مطالعه کنم. یک رومان بسیار خواندنی که به وضوح و به تفضیل به بیان و لزوم  تفکرات ضدجنگ می پردازد. البته رولان خود در مقدمه‌ای که بر این رمان نوشته است تأکید می‌کند که قصد اصلی او از نوشتن رمان «کلرامبو» پرداختن به موضوع جنگ نبوده و موضوع این رمان بلعیده شدن روح فرد در گرداب روح توده مردم است. « ... بسیاری از کسانی که مرده‌اند یا حتی بسیاری از کسانی که به کشتن وادار شده‌اند، در ژرفنای وجودیشان، جای هولناک گزش دندان تردید را احساس کرده‌اند ...»
نویسنده در بخشی از کتاب اشاره دارد به داستانی که در فصل سنت‌های کتاب تاریخ هرودوت آمده است: «داریوش در دوران امپراتوری خود یونانی‌هایی را که در آن جا حضور داشتند فراخواند و از آنان پرسید به چه قیمتی، حاضر به خوردن جنازه پدرانشان هستند. آنها پاسخ دادند به هیچ عنوان حاضر به این کار نمی‌شوند. سپس هندیانی را که کلاتی نامیده می‌شدند و پدرانشان را پس از مرگ می‌خوردند فراخواند و در حضور یونانیان، از آنها پرسید به چه قیمتی حاضر می‌شوند پدرانشان را پس از مرگ، با آتش بسوزانند؛ با فغان و فریاد از او خواستند تا به آنان اهانت نورزد.»
«... شاتوبریان یک قرن پیش نوشته بود: از این پس مبارزه کردن بیهوده است، بودن تنها مسئله‌ای است که اهمیت دارد. اما او ندیده بود که در عصر ما، همین بودن، خویشتن خویش بودن، آزاده بودن، بزرگترین مبارزه هاست.»
در جایی از این رومان، رولان از زبان ذهن آژِنور کلِرامبو بیان می‌کند: «اگر باید از یک استبداد به نفع استبدادی دیگر چشم پوشید من ترجیحم بر استبدادی است که همچون ازوپ و اپیکتت، دارای هیئتی برده‌وار، اما ذهنی آزاد باشد، تا استبدادی که وعده آزادی جسم و بندگی روح را می‌دهد ...»

پی‌نوشت: ‏Esope برده‌ای یونانی که در قرن ششم پیش از میلاد می‌زیسته است. از او داستان‌ها و حکایت‌های پندآموز زیادی به یادگار مانده که خاستگاه بسیاری از امثال و حکایاتی است که به زبان‌های گوناگون ترجمه شده‌اند. ناصر خسرو، مولانا و بسیاری دیگر داستان‌های پندآموز او را به نظم در آورده‌اند و Epictète فیلسوف یونانی قرن یکم میلادی  و برده‌ای بوده که نزد یکی از درباریان نرون خدمت می‌کرده است و اربابش به او اجازه داد نزد روفوس فلسفه رواقی را بیاموزد.
      
32

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.