یادداشت مجید اسطیری

                یک اثر ضعیف. کاری که دولت آبادی نباید آن را منتشر میکرد. چون خودش در مقدمه میگوید بعد از سالها اتفاقی این داستان را در میان نوشته هایش پیدا کرده. ولی چرا آدم داستانی که سال 52 نوشته را سال 82 بدهد به ناشر؟! ظاهرا برای خودش فقط مرور خاطرات بوده! 
یک داستان بی سرانجام درباره نوجوانی که با اضطراب هایش در کشاکش است. با پرداخت اگزجره در بیان عواطف این نوجوان. با نثری که دیگر نثر امروز نیست. درباره نوجوانی که نوجوان امروز نیست. درباره جامعه ای که جامعه امروز نیست و هیچ شباهتی هم ندارد. ریشه ترس های یوسف هم جامعه ناهنجارش است هم ناهنجاری روانی خودش. بدترین بخشش هم پایان بندی نابهنگام آن است. فقط یک چیز را خوب روشن می‌کند و آن اینکه دولت آبادی تا چه حد نویسنده‌ای روستایی است. وقتی از شهر می‌گوید روی وجه تاریک آن تمرکز می‌کند.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.