یادداشت سمی
12 ساعت پیش
مسئله عجیبی است! انسان همیشه با خویشتن در جدال است. آرزوهایش را بر سرآلام کنونی از دست میدهد و آلام خود را به امید آیندهای که به او تعلق ندارد فریب میدهد. از این جاست که همه کارهای انسان رنگ نابخردی و ناتوانی دارد. آری، در این دنیا هیچ چیزی کامل نیست، مگر بدبختی. . بالزاک یکی از نویسندههاییه که با وجود تفصیل در نوشتههاش برای من دوستداشتنی هست ولی خب خیلیها توصیفات و توضیحات زیاد بالزاک رو در کتابهاش نمیپسندند. زنبق دره، زن سی ساله، بابا گوریو از جمله کتابهای بالزاک هست. در این کتاب هم داستان جوانی را میخوانیم که بعد از اینکه از خودکشی منصرف میشود؛ طلسمی چرمین را از فروشندهای میخرد به امید اینکه آرزوهایش برآورده شود و این نشانهای از زندگیاش میشود! طلسم که چرم ساغری است ذره ذره در حال آب شدنه. با این حال رافائل در ابتدا میدانسته که این طلسم ممکن است تاثیر نامعلومی در سرنوشت و آیندهاش داشته باشه. او قبل از خودکشی هر چه داشته در قمار باخته و همین باعث میشه که برای نجات خودش و حفظ آرامش روحیش به هرچیزی چنگ بزنه. از کودکی رافائل هم و ارتباط نه چندان خوشایندی که با پدرش داشته هم میخوانیم، انضباط سختی که بهش تحمیل شده و شاید همین عوامل باعث ایجاد انتظارات نابجا و نامعقول او از زندگیاش شده باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.