یادداشت سیده زینب موسوی
1402/1/12
من این کتابو دو بار گوش دادم و بار دوم حتی بیشتر از بار اول لذت بردم. سعید و سُعدا برای من قهرمان بودن و اگر ازم بپرسن تو کتابای دفاع مقدسی و اصلا چرا دفاع مقدس؟ کلا تو کتابایی که خوندی کدوم شخصیتا رو خیلی دوست داشتی، قطعا سعید و سعدا جاشون اون بالا بالاهاست. چقدر این مرد، بیباک و نترس و باهوش و پای کار بود و چقدر همسرش صبور و شجاع... اینقدر دوستشون دارم که در کلام نمیگنجه :) این جملهٔ سعدا آخر فصل بیست و ششم چقدر قشنگ سعیدو توصیف میکنه: «اکنون من ماندهام و مردی دلیر و شجاع که هنوزم استوار و پایدار آمادهٔ رزم است.» تو این کتاب برای اولین بار از نزدیک با وضعیت کردستان بعد از انقلاب و بلاهایی که کومله و دمکرات سر مردم این خطه از ایرانمون آوردن آشنا شدم و مثل فرنگیس این زاویهٔ دید متفاوت و مردمی رو خیلی دوست داشتم. اینو هم بگم که اولش با نثر کتاب مشکل داشتم، بعضی از جملات اصولا از نظر اصول نگارشی الان صحیح نیستن مثلا یه نمونه: «عصر فرارسیده کرکرهها را پایین کشیده و کارگاهم را میبندم.» ولی اینقدر اصل داستان برام جذاب بود که این مشکل سریع به حاشیه رفت. من صدا و مدل اجرای راوی رو هم خیلی پسندیدم. اصلا دلم پر از حس خوبه به این کتاب و نمیدونم چطور توصیفش کنم که حقش ادا بشه... https://taaghche.com/audiobook/42255
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.