یادداشت عسکری فضل اله نژاد

        

### **خلاصه داستان:**  
رمان "بیگانه" (۱۹۴۲) داستان **مورسو**، مردی بی‌تفاوت و منفعل را روایت می‌کند که در الجزیره تحت استعمار فرانسه زندگی می‌کند. داستان در دو بخش اصلی روایت می‌شود:  

1. **بخش اول:**  
   - مورسو خبر مرگ مادرش را دریافت می‌کند، اما در مراسم تدفین هیچ احساسی نشان نمی‌دهد و حتی گریه نمی‌کند.  
   - روز بعد با زنی به نام **ماری** ملاقات می‌کند و با او رابطه برقرار می‌کند.  
   - با همسایه‌اش، **ریمون**، که مشکوک به دلالی فحشا است، دوست می‌شود و درگیر مشکلات او با یک مرد عرب می‌شود.  
   - در یک روز گرم و سوزان در ساحل، مورسو بدون دلیل مشخصی مرد عرب را با تفنگ می‌کشد.  

2. **بخش دوم:**  
   - مورسو دستگیر و محاکمه می‌شود، اما بیشتر از جنایت، به دلیل بی‌تفاوتی‌اش در مراسم خاکسپاری مادرش محکوم می‌شود.  
   - جامعه و دادگاه او را به عنوان یک "بیگانه" و موجودی غیراخلاقی می‌بینند.  
   - مورسو تا آخر همان بی‌تفاوتی فلسفی خود را حفظ می‌کند و در نهایت به اعدام محکوم می‌شود. در سلول زندان، به پوچی زندگی پی می‌برد و با آن کنار می‌آید.  

---

### **نکات کلیدی:**  
- **پوچ‌گرایی (ابزوردیسم):** مورسو نماد انسانِ پوچ‌گراست که زندگی را بی‌معنا می‌داند و در برابر آن بی‌تفاوت است.  
- **محاکمه اخلاقی:** دادگاه بیشتر از جنایت، او را به خاطر عدم تطابق با هنجارهای اجتماعی محکوم می‌کند.  
- **پایان:** مورسو در مواجهه با مرگ، به آرامش می‌رسد و می‌پذیرد که جهان بی‌معناست.  

**نتیجه:** "بیگانه" نمایشی از تقابل فرد با جامعه و مفهوم پوچی در زندگی است. مورسو نه یک قهرمان، بلکه یک آنتی‌قهرمان است که سیستم ارزشی جامعه را به چالش می‌کشد.  


      
127

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.