یادداشت مزدوَر آ.پ

        بعد از حدود چهارسال خاک خوردن در کتابخانه بالاخره خواندمش. بعضی کتاب‌ها رزق‌اند و در وقتش خود را به تو عرضه خواهد کرد.
با توصیفات نویسنده از شامات، خود را جای آنان قرار دادم و به خود لرزیدم که روایت و رسانه چقدر مهیب است، شاید اگر ما هم بودیم توجیهات جارچیان و واعظان شامی و زرق و برق اسلام اموی کورمان می‌کرد و علی(ع) را ...

و صفین!
و ما ادراک صفین ...
سخت‌ترینِ نبردهای مسلمانان است!
نیرنگ‌های پیاپی عمروها و سستی‌های متعدد اشعث‌ها ...
به آن چند قدم مانده مالک تا خیمه‌ی معاویه که فکر می‌کنم سرم درد می‌گیرد؛ می‌شد که برای ابد کار تمام شود، نشد، نگذاشتند ...

جایی آن آخرهای کتاب سلیم فریاد می‌زند:
"نفرین بر شما که زخمی را باز گذاشتید که تا قیامت از آن خون خواهد چکید."

دوست می‌داشتم بیشتر از سلیم و راحیلِ در کربلا گفته می‌شد.

شاید حتی قلم نویسنده آنچنان که باید پیوستگی نداشته باشد ولی سیر تاریخی و اهمیت داستان آن‌چنان میخکوب کننده هست که در خواب هم با سلیم و مهاجر هم قدم خواهی شد :)

۱۷ تیرماه ۱۴۰۴
۱۲ محرم ۱۴۴۷
      
6

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.