یادداشت ‹ خیال ›

روایتی غری
        روایتی غریب از زندگی و خدمات آقایی که واقعاً آقاست!
داستان زلزله‌ی ویرانگر خراسان در سال ۱۳۴۷ شمسی
و مدیریتِ جهادیِ طلبه‌ی سیّدی که نمی‌شناسیمش!
برخلاف بعضی از نظرات، قلم کتاب روان بود
و خیلی راحت میشد باهاش ارتباط گرفت؛
متأسفانه بخاطر سانسور رسانه‌ای زمان طاغوت،
و گذشتن زمان زیادی از حادثه، بسیاری از اسناد و مدارک 
از بین رفتن و به خیلی از وقایعِ اون ایّام پرداخته نشده.
      
73

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.