یادداشت زهرا زرین‌فر

        عجیب، فقط می‌توانم همین را بگم و کاش من هم می‌فهمیدم استفان رز چه شد!
واقعا آلموند خیلی هنرمندانه شخصیت‌هایش را خلق می‌کند. این فاصله گرفتن دیوی از بقیه، افکار و شک و تردیدهایش، گناه‌هایی که روی وجودش سنگینی می‌کند و... .
یک جورایی حس می‌کنم انگار دیوی آماده شک و تردید درباره خدا بود استفان این را حس کرده بود و می‌خواست دیوی را به سمت شرارت ببرد اما در نهایت موفق نشد. هر چند شک و تردید دیوی هم همچنان اثراتش بود اما دست کم با کشیش درباره‌اش صحبت کرد و نگذاشت که در تنهایی ذهنش را درگیر کند.
      
5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.