یادداشت فرفری موی غزلساز
دیروز
آشنایی من با این کتاب کاملاً اتفاقی بود و حتی وقتی خواستم نظرات مربوط بهش رو توی بهخوان بخونم، نظری وجود نداشت. علیرغم امتیاز بالای کتاب، توی گودریدز هم نظرات متغیر بود. در نهایت به خودم شانس خوندنش رو دادم و از این بابت هم خوشحالم. داستان، کاملاً دارکه و به جرئت میگم که به جز صحنههای معدودی، شما شاهد هیچ اتفاق خوبی توی داستان نخواهید بود. داستان در بخش فقیرنشین شهری روایت میشه که توسط مافیایی به نام ساکاگی (ارباب سایهها) کنترل میشه. شخصیت اصلی داستان، پسری یتیم به نام آزوته که باید هرروز پول موردنظر گروهش رو تهیه کنه وگرنه اتفاقات بدی براش میفته. اتفاقاتی که در نهایت برای دو دوست صمیمیش میفته و اون رو ترغیب میکنه شاگرد قاتل بیرحمی به نام بلینت بشه تا بلکه بتونه انتقام بگیره. ولی وتبوی شدن ساده نیست. علاوه بر تمرینهای بدنی سخت و آشنایی با سموم و زهرها، باید از نبوغش هم استفاده کنه. نبوغی که توی وجودش هست ولی مسدود شده. آیا آزوت میتونه تبدیل به یه وتبوی بیرحم بشه؟ آیا میتونه در نهایت از نبوغش استفاده کنه؟ موفق میشه از قوانین پیروی کنه یا در نهایت اونا رو میشکنه؟ امتیاز در گودریدز: 4.15
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.