خیلییی خوب بود و دوستش داشتم. هوو داستان زنیه که همراه همسرش حبیب زندگی سردی دارن و انگار به اجبار کنار هم زندگی میکنن. ولی بعد از رفتن مرد به جبهه، معماها و ماجراهایی پیش میاد که زن رو به شناخت بیشتری از حبیب میرسونه و زندگیشون به مرحله ی جدیدی وارد میشه