یادداشت محمد فائزی فرد

        اجازه بدید جای نظر، یادداشت‌نویسی شبانه‌ام رو ادامه بدم. منتها این بار برداشت خودم رو نمی‌نویسم. یه بخشی داره کتاب که کل کتاب رو در چند پاراگراف خلاصه می‌کنه و یه شمای کلی از ماجرا می‌ده. کمی از اون رو همین‌جا می‌ذارم که اگه کسی یادداشت‌های شبانه‌ام رو خونده گمراه نشه :)))

پویه نخست: بی علاقگی «ذوق، قوه‌ی داوری کردنِ یک ابژه یا گونه‌ای از تصور از طریق خوشایندی و ناخوشایندی بدون علاقه است. ابژه‌ی چنین خوشایندی‌ای زیبا خوانده می‌شود.»

پویه دوم:‌ کلیت «آن چیزی زیباست که به‌طورکلی و بدون هیچ مفهومی خوشایند افتد.»

پویه سوم: غایت‌مندی «زیبایی همان صورتِ غایت‌مندی یک ابژه است تا آنجا که ابژه در آن ادراک شود، بدون تصور یک غایت.»

پویه چهارم: ضرورت «آن چیزی زیباست که، بدون مفهوم، همچون ابژه‌‌ی یک خوشایندیِ ضروری شناخته شود.»

در این کتاب پیرامون والا، نبوغ، زیبایی به‌عنوان یگانه نمود اخلاق و ایده‌آل زیبایی که انسانه هم صحبت می‌شه. این‌ها از نظر کانته. نویسنده اما دو سه فصل مجزا هم برای خودش کنار گذاشته که در مورد اینکه آیا امکان زیبا بودن ریاضی رو می‌شه در نظر گرفت؟ و خودش اعتقاد داره که هست. کانت اعتقاد داره نیست. منم به‌عنوان داور مرضی‌طرفین می‌گم نیست. :)

احتمالاً بعد از این اگه بشه برم سراغ شوپنهاور. و توصیه می‌کنم بخونید این کتاب رو. جدای از کیفیتی که من ازش سر در نمی‌آرم، خصوصاً برای نویسنده، منتقد و فعالان فرهنگی درک زیبایی از نون شب هم شاید واجب‌تر باشه. نه اینکه زیبا در نظر کانت حتماً درسته یا ... بلکه ضرورت مطالعه در این مورد قطعیه و چی بهتر از یک کتاب همه‌فهمِ جذاب؟
      
7

14

(0/1000)

نظرات

کانتِ خدا بیمارز سه نقدش(نقد عقل محض، نقد عقل عملی و نقد قوه حکم) رو نوشت و عالمی رو سردر گم گذاشت و رفت. هر منش و دستگاه فلسفی بعد از کانت، یک جور از مفاهیم زیبایی‌شناسیش ترجمه کرد. ایده‌آلیست‌های آلمانی و رمانتیک‌ها یه جور، پدیدار شناسی گادامر یه جور و ... :)
1

0

واقعاً.
یه جمله‌ای داره، اصلش رو یادم نیست؛ منتها نقل به مضمونش این طوریه که فلسفه رو به قبل و بعد از خودم تقسیم کردم.
و واقعاً چنین کرد. 

0