یادداشت سودآد

سودآد

سودآد

1403/6/5

موآ‏‫ = Mua‬: سفرنامه و عکس های ویتنام
        آسته برو آسته بیا که...


از من بپرسی با کدام کتاب به کوبا رفتی و با کدام یکی به ویتنام؟پاسخی بس صریح خواهم داد
_نمیدانم
با یک‌ همسفر به دو مکان متفاوت،آن هم در فاصله زمانی یک‌هفته ای سفر کردم و به کوبا و ویتنام رفتم.مکان متفاوت بود‌، زمان هم.اما نحوه برخورد ها، نحوه آمریکایی شدن کشور ها و شهرها درست شبیه بهم بود.آدمهای همه جای دنیا،شبیه به هم اند.فقط کوبایی ها بیشتر به شیرازی های خودمان شبیه اند و ویتنامی ها کمتر.سفر با منصور ضابطیان برایم،مصداق همان ضرب المثل ^آسته برو آسته بیا...^ست.شناختی که از ضابطیان داشتم، همان مجری موقر ومتین  رادیو هفت است.در سفر هم چیزی بر دانسته هایم اضافه نشد. از حاشیه دوری میکند. بیشتر به دنبال خلوت و آرامش است تا هیجان.اما برای آدمهایی مثل من که سفر هایشان را با امیرخانی که سرش برای چالش و هیجان درد میکند شروع کرده اند.اینطور سفرهای آرام کمی عجیب است.از مهزاد الیاسی یاد گرفتم سیر کردن با سفر کردن فرق دارد.سفری که از قبل همه چیز هماهنگ است و قرار نیست هیچ خللی در روال عادی زندگی ایجاد شود و صرفا برای دیدن جاهای جدید است. برایم جذابیتی ندارد.ترجیه میدهم کنج خانه،زیر باد خنک کولر بنشینم وبا تورق در کتاب ها سفر کنم. اینطوری هزینه اش هم کمتر است.بعد از یک هفته گشت و گذار با آقای سباستین به وطن میرسم و قسم به آن لحظه ای که بعد مدتهای مدیدِ در غربت بودن، پای در خاک وطن میگذاری و صدای یک هموطن به گوشت میخورد...

      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.