یادداشت آیدا
15 ساعت پیش
حرکت در راستایِ افکارِ عمومی هرچند خرافی؟ یا شروعِ یک طغیانِ جدید؟ پس از اتمام این کتاب این دو سوال مثلِ خزنده ای درونِ ذهنم شروع به خزیدن کرد . نتوانستم پاسخِ درخوری برایش پیدا کنم... اولین تجربه ی من در خصوصِ خوانشِ رمان به سبکِ "دیستوپیا" یا همان "پادآرمان شهری" بود. نویسنده به واسطه ی زیستن در دورانِ امپراطوری فرانکو که مبنایِ حکومتِ آن دیکتاتوری و فاشیستی است ناگزیر به نگاشتن کتاب در قالب وهم و خیال بود. داستان بیانگرِ مردمانِ دهکده ای است که سخت به عقایدِ خرافی خود پایبند هستند ، به طوری که کسی توانِ نفوذ و تغییرِ آن را ندارد و اگر شخصی از افراد دهکده به باور هایِ ریشه دارِ آن ها شک کند و سعی در رقمزدنِ تحولی داشته باشد سرنوشتِ او به مرگ ختم میشود... افراد در این دهکده مبتلا به ترس شده اند ، ترسی که ریشه ی مشخصی ندارد و از دیرباز با آن ها همراه بوده است. دهشتِ از دست دادن چیزی را دارند که نمی دانند آیا ممکن است آن را از دست بدهند یا نه؟ برایِ امتناع از این هراس دست به قربانی کردنِ یکدیگر میزنند... شورِ زندگی در دلِ تمامی آن ها مرده است و اگر شوری نباشد آیا زندگی معنایِ خودش را حفظ خواهد کرد؟ گمانِ خرافی چطور میتواند انسان را به ژرفایِ ابتذال و رذالت بکشاند؟ آیا به واقع یک عقیده میتواند انسان را از بعدِ انسان بودن خارج کند؟ "این کتاب بوضوح تبعاتِ خرافات را نمایان میکند وانحطاطِ آدمی را در راستایِ خاتمه دادن به باورهایِ دروغین". 🙋🏻♀️ از شما خواهشمندم به خویشتن مجالِ مطالعه ی این کتاب را بدهید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.