یادداشت مرضیه حق خواه

بیهوشی
        هو النور

رمان نوجوان "بیهوشی" داستان پسری است که دچار سانحه شده و حافظه‌اش را به کلی از دست داده و بعد از بهبودی وقتی به مدرسه می‌رود می‌فهمد سردسته‌ی اشرار مدرسه بوده و همه از او متنفر و فراری‌اند‌. تازه او قبل از سانحه کارهایی کرده که حسابی او را به دردسر انداخته است و حالا که آدم متفاوتی شده باید با عواقب آنها روبرو شود. 

اینکه این پسر چه احساسات و حالاتی را از سر می‌گذراند و چگونه خودش را به دیگران اثبات می‌کند و دوستها و دشمنان قدیمی‌اش چگونه با او برخورد می‌کنند و ... را باید در داستان بخوانید. و چه خوب هم نوشته شده و واقعا می‌توان با شخصیت‌های داستان همذات‌پنداری کرد و شرایط روحی سخت  آنها را درک کرد و از این جهت من رمان را دوست داشتم‌.

اما نکته‌ی قابل توجه برای من در این داستان این بود که چه قدر نویسنده‌ قشنگ در حاشیه‌ی داستانی کاملا مدرسه‌ای و نوجوانانه، یک سرباز کهن‌سال که از رئیس جمهور آمریکا به خاطر حضور در جنگ در کره، مدال افتخار گرفته است را تبدیل به قهرمان بچه‌های داستان می‌کند. به نظرم با توجه به این نکته، حتما حتما اگر این کتاب را به نوجوانی می‌دهیم تا بخواند باید در این مورد هوشیار باشیم و با او درباره‌اش صحبت کنیم. چون این مساله با توجه به پیشرفت داستان نه تنها دیگر حاشیه‌ای نیست بلکه به یکی از موضوعات اصلی داستان تبدیل می‌شود. 

همچنین یکی دو تا از شخصیت‌های داستان، دائم دنبال جلب توجه یکدیگر هستند و گرچه روابط دختر و پسر اصلا به صورت حساسیت‌برانگیز و جنسی در داستان مطرح نشده ولی همین توجه دادن کتاب به این مساله‌ای که با فضای فرهنگی ما متفاوت است نکته‌ای است که باید موقع معرفی این کتاب به نوجوان مد نظر داشته باشیم. 
      
9

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.