یادداشت آریانا سلطانی
11 ساعت پیش
پیرمرد و دریا نوشته ارنست همینگوی ترجمه نجف دریابندری ولی پیرمرد با خود میگفت که من ریسمان را میزان میکنم، چیزی که هست بخت یاری نمیکند. اما کسی چه میداند؟ شاید زد و امروز یاری کرد. هر روز روز تازهای است. بهتر آن است که بخت یاری کند، ولی تو کارت را میزان کن. آن وقت اگر بخت یاری کرد آمادهای. صفحه ۱۲۲ ارنست همینگوی، نویسنده برجسته آمریکایی، در نیمه نخست سده بیستم با زیستی پرماجرا شناخته شد؛ از جنگها و شکارها گرفته تا روزنامهنگاری و سفرهای دور و دراز، همه تجربههایی بودند که در قلم او جاری شدند. همینگوی با نثری به ظاهر ساده اما درونی پرمعنا، توانست سبکی پدید آورد که همواره نمونهای خاص در ادبیات جهان باقی مانده است. او استاد حذف بود؛ بیشتر معنا را در سکوت میان واژهها پنهان میکرد و تنها لایهای از روایت را بر سطح میآورد تا خواننده را وادار کند در ژرفا غوطهور شود. شاهکار او، «پیرمرد و دریا»، در چنین بستری آفریده شد؛ داستانی که از دل سادگی بیرون میآید اما لایههای فلسفی و انسانی آن، بسیار گستردهتر از ظاهر سادهاش جلوه میکند. در آغاز رمان با سانتیاگو، ماهیگیر سالخوردهای روبهرو میشویم که مدتی طولانی هیچ ماهی بزرگی به دام نیاورده است و به همین دلیل، دیگران او را شکستخورده میپندارند. با این همه، او دست از تلاش نمیکشد و همچنان به دریا دل میسپارد. تنها دلگرمی او شاگرد جوانی به نام مانولین است؛ پسرکی که هنوز به پیرمرد ایمان دارد و حضورش همچون نشانی از احترام و دوستی، روشنایی کمسو اما پایداری در دل سانتیاگو ایجاد میکند. پیرمرد تصمیم میگیرد اینبار تا دورتر از ساحل برود، جایی که شاید بتواند شکاری عظیم به دست آورد؛ شکاری که نه تنها اعتبار از دسترفتهاش را بازگرداند، بلکه معنای وجودی او را دوباره اثبات کند. این عزم تازه، آغاز مسیری است که به جدالی سهمگین با طبیعت میانجامد. همینگوی این روایت را با زبانی مینویسد که به سادگی مشهور است. او از پیچیدگیهای لفظی و زینتهای ادبی پرهیز میکند و به جای آن بر فعلها، اسمها و جملات کوتاه تکیه دارد. این نثر مینیمال، همان چیزی است که بعدها به «نظریه کوه یخ» معروف شد؛ بدین معنا که بخش کوچکی از معنا در سطح جملهها دیده میشود و بیشترِ آن زیر لایههای پنهان باقی میماند. به همین دلیل است که در ظاهر، رمان روایت یک سفر ماهیگیری است، اما در باطن، مبارزهای جاودانه میان انسان و سرنوشت را به تصویر میکشد. این سبک نوشتار باعث میشود که مخاطب احساس کند بیواسطه در کنار پیرمرد نشسته و امواج و باد را حس میکند، بیآنکه واسطهای ادیبانه میان او و واقعیت قرار گیرد. در متن رمان، عقل و تجربه انسانی در برابر عظمت طبیعت آزموده میشود. سانتیاگو تنها با ابزار ساده خود، دانش سالیان و قدرت ذهنیاش به میدان میرود. او دریا را میشناسد، حرکت ماهیها را میخواند و نشانههای باد و موج را درک میکند. با این حال، طبیعت بیرحم و مستقل از خواست آدمی عمل میکند. امواج سهمگین، خورشید سوزان، ماهی بزرگ و کوسهها، همگی یادآور این حقیقتاند که انسان هر قدر هم دانا و توانا باشد، نمیتواند بر قوانین کلی طبیعت مسلط شود. با این وجود، عقل انسان تنها ابزاری نیست برای چیرگی؛ بلکه همراه با شرافت، ایمان و امید، قدرتی میآفریند که انسان را از تسلیمشدن بازمیدارد. سانتیاگو نه برای شکستدادن طبیعت، بلکه برای اثبات کرامت خویش و ادامهدادن زندگی در برابر دشواریها میجنگد. از منظر نمادپردازی، همینگوی نشان میدهد که اهمیت رمان در نتیجه نهایی نیست، بلکه در روش مواجهه با رنجها و موانع است. دریا در اینجا نماد جهان پهناور و پرچالش است؛ جهانی که هم منبع روزی است و هم سرچشمه خطر. ماهی عظیم نماد هدفی بزرگ و ارزشمند است که رسیدن به آن به فداکاری نیاز دارد. کوسهها نیز به عنوان موانعی تصویر میشوند که پس از موفقیت پدیدار میگردند و آنچه را به دست آمده میبلعند. حتی رؤیای شیرهایی که پیرمرد بارها میبیند، نمادی از نیروی درونی و جوانی ازدسترفته است؛ نیرویی که هرچند جسم او فرسوده شده، اما هنوز در جانش زنده است. بدین ترتیب، آنچه به خواننده منتقل میشود، حقیقتی است فراتر از داستان یک ماهیگیر: این که انسان در مسیر زندگی بیش از آنکه به نتیجه بیندیشد، باید بر شیوۀ ایستادن و پایداری در برابر طوفانها تمرکز کند. در پایان، «پیرمرد و دریا» تصویری به یادماندنی از پایداری، امید و عزت انسانی ارائه میدهد. سانتیاگو با همه فرسودگی و شکست ظاهری، با دست خالی بازنمیگردد، زیرا معنای مبارزه را به تمامی زیسته است. همینگوی در این اثر به ما یادآور میشود که ارزش زندگی نه در کامیابیهای نهایی، بلکه در کوشش و مقاومت در برابر دشواریهاست. کتاب با تمام سادگیاش، اثری است که پس از پایان خواندن، همچنان در ذهن باقی میماند و صدای امواج و تصویر پیرمردی تنها بر قایق کوچک خود، همراه خواننده میماند. چنین است که این رمان نه صرفاً داستانی درباره ماهیگیری، بلکه تمثیلی جاودانه از مبارزه انسان با سرنوشت و معنای هستی به شمار میآید.
(0/1000)
زهره دزیانی
10 ساعت پیش
0