یادداشت آزاده اشرفی
17 ساعت پیش
درخت انجیر معابد با نثر مخصوص به جناب محمود با فاصلهای زیاد از دیگر آثارشان. به واسطه تکنیک، طراحی، شخصیتپردازی و دوری از تکرار قرار داشت. و خب تا به این لحظه که از جلد یکم فاصله گرفتم، فکرم باقی مانده لازم بود این حجم از زیاده گفتن؟ و حسی نبود که با دور شدن از فضای داستان در من کم شود. و انگاری جلد دوم هم با این شیوه ادامه دارد. نظرم هنوز این است که با یک جلد میشد کار را جمع کرد و یا اگر قرار بر دوجلدی بودنش بود، چرا تمرکز نویسنده از اصل ماجرا منحرف شده؟ اردیبهشت جلد دوم درخت انجیر معابد تمام شد. بستمش بیاینکه خاطرهای، یاد خوشی، دلبستگی ازش به یادم مانده باشد. درست مثل آدمی که حرف میزند، حرفهاش شیرین هم هست، اما از یک جایی به بعد میبینی فقط دارد میگوید. آسمان ریسمان میبافد. ته حرفش را میفهمی چیست اما دلت میسوزد که نمیتواند درست منظورش را بگوید. احمد محمود شاید سادهنویسترین نویسندهای است که میشناسم. نه به معنای سادهانگار، که نثر روان و راحتی دارد و دل آدم را با همین ساده گفتن میبرد. اما در این کتاب بین مرز گفتن و نگفتن مانده بود. چیزهایی که لو رفته بود و تو ازش خبر داشتی را در لفاف میپیچید که مبادا نگاهت بهش بیفتد. و همین نویسنده را در دام زیادهگویی و بیهودهنویسی انداخت. بستمش و نفسی کشیدم و به همه سوالهای بیجوابم قفل زدم که دیگر یادشان نیفتم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.