یادداشت زینب هادی

من محمدتقی بهجت هستم؛ العبد
        از مجموعه کودکی نامداران یک صد سال اخیر ایران. و درباره کودکی مردی که در آینده‌اش از بزرگ‌ترین علما و عرفای زمانه‌اش می‌شه. 
داستانی از کودکی محمدتقی بهجت از زمانی که قرار است در دوازده‌سالگی از خانواده‌اش جدا بشه و برای تحصیلات به شهری خیلی دور از خانواده اما خیلی نزدیک به اهل‌بیت بره و زندگی کنه و بشه از بزرگ‌ترین عالمان و مجتهدان زمانه ما. 
و معاصر بودن با او بشه از افتخاراتمون.
مرد ریزجسه‌ای که بیشتر او رو با نام و یاد امام زمان می‌شناسیم. بسیار دوستش داریم و صدایش در گوشمون است.
 و از آرزوهامون است تا مثل او بشیم تا بتونیم رضایت امام زمانمون رو جلب کنیم
هر چه از آقای بهجت بگم کم گفتم
اما اگه بهم بگن چی ازشون یاد گرفتی میگم دو تاش خیلی یادم مونده. یکی تأکید زیاد ایشون به انجام واجبات و ترک محرمات . یکی هم تأکیدشون به اینکه هیچ ذکری بالاتر از صلوات نیست. همین دو شاه کلید،‌رسیدن به خداست
کتاب‌های بزرگان سرزمینمون رو منتشر کنیم، بخونیم، معرفی کنیم،‌ خلاصه که این بزرگان رو الگوی خودمون قرار بدیم


🧒🏻👧🏻رده سنی کتاب برای دوازده سال به بالاست
      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.