یادداشت زینب سادات رضازاده

روزی که لاک پشت پنگوئن شد
        یکی از بچه‌های کلاس از اول سال گفت من دایناسور هستم و شبیه به او رفتار می‌کرد. بچه‌ها مثل ما بلد نیستند نقش بازی کنند واقعا قبول می‌کنند یک موجود دیگر هستند. داستان لاکی هم همینطور هست، یک روز تصمیم می‌گیرد دیگر پنگوئن باشد. رفتار معلم جالب هست و نقش او را می‌پذیرد و نوبت او هست که از این فرصت استفاده کند... اما چطوری؟ 🐧🐧🐧
      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.