یادداشت توکلی

 توکلی

توکلی

دیروز

        _بسم الله الرحمن الرحیم_

بخش کوچکی از کتاب صرفا به حادثه‌ی سربرنیتسا در بوسنی اشاره میکند و بخش عمده‌ی ماجرا درباره‌ی بعد از حادثه‌ی راوی است.  اوایل چون نیت مطالعه‌ام کسب اطلاعات بیشتر از ماجرا بود، توی ذوقم خورد اما بعد دیدم که چقدر اتفاقا روایت بعد حادثه مهم است و گزاره‌هایی ارزشمند درباره‌ی مواجهه‌ی مردم دور از حادثه با بازماندگان به دست می‌دهد. به طور کلی هم خیلی از ترکش‌های جنگ بعدا خودشان را نشان میدهند.(کمتر در آثار دفاع مقدس دیده‌ام که به این برهه بپردازند.)

میدانم که نمونه‌های داخلی توقعم را بالا برده‌اند! اما دست خودم نیست، دوست دارم شخصیت راوی طوری باشد که بیش از دل به رحم آمدن به روحیه‌اش غبطه بخورم؛ اتفاقی که در این کتاب نیفتاد.  اگرچه جوآ به شدت تلاشگر مینمود اما نتوانستم در دل دشواری‌هایی که پشت‌سر گذاشته، باورهایی مقاوم و تحسین‌برانگیز بیابم.
شاید حرف مهملی باشد اما به نظرم دشوارتر از خود جنگ و هجومی که بر فرد تحمیل میشود، این است که هیچ چیز قابل افتخاری به دنبال نداشته باشد_در جنگ‌های داخلی این بحران بیشتر است_.  

پ.ن : خوشحالم در هوایی نفس میکشم که بعد از جنگ تحمیلی میتوان سری بالا گرفت!
      
542

27

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.