یادداشت پاپِلی

زن؛ از سلوک عرفانی تا تمدن اسلامی
        نباید «زن» رو دوست داشته باشم. آدم کتاب‌هایی که واسه‌شون سوتی داده (اونم از نوع وحشتناکش) رو نباید دوست داشته باشه. ولی من نمی‌تونم علاقه‌ی وافری که به این کتاب پیدا کردم رو حتی با کم کردن نیم ستاره هم کتمان کنم. نمی‌شه دوستش نداشت.
می‌دونی اگه یه روز غول چراغ جادو به پستم بخوره یکی از خواسته‌هام ازش اینه که محتوای این کتاب رو به ذهن همه‌ی خانم‌های جهان تزریق کنه. اگه غوله بهونه بیاره که نمی‌شه و فلان (چون توی داستان‌ها معمولاً غول چراغ جادو آرزوهای شخصی رو برآورده می‌کنه)، در این صورت ازش سی‌تا جلد از  «زن» رو می‌خوام تا به اون کسایی که دوستشون دارم هدیه بدم. بیشتر از این هم ازش نمی‌خوام چون یه چیزی که خیلی زیاد توی جامعه پخش بشه ممکنه از ارزش واقعی‌ش کم کنه و دم‌دستی بشه. متوجهین که؟
قبل از «زن» معتقد بودم. کتابایی مردها واسه خانم‌ها می‌نویسن رو باید خود مردها بخونن، به درد خودشون می‌خوره؛ چون شناختشون از خانم‌ها سطحی و ناناس و صورتیه ولی این یکی واقعاً فرق می‌کرد. این «زن» همه‌چی تموم بود.
      
26

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.