یادداشت امیررضا سعیدی‌نجات

ساجی: خاطرات نسرین باقرزاده همسر شهید بهمن باقری
        بسم الله 

سه نویسنده دفاع مقدسی هستند که هر کتابی از آنها چاپ بشود انگیزه فوق العاده‌ای برای خواندن نوشته‌هایشان دارم. خانم بهناز ضرابی زاده بی‌شک یکی از آن‌ها است.

داستان زندگی خانم نسرین باقرزاده، با اتفاقات زندگی مادرش و سختی‌هایی که این خانواده در دوران رضاخان کشیده بودند آغاز می‌شود. بهمن و نسرین پسرعمو و دختر عمو، از کودکی عاشق همدیگر بودند. همین می‌شود که این دو با یکدیگر ازدواج می‌کنند، اما جنگ می‌شود و بهمن که اهل خرمشهر است برای پس گرفتن شهرش به خط مقدم می‌رود.

روایت زندگی این خانواده و سختی‌هایی که با شروع جنگ آغاز می‌شود، به طور کاملاً دقیق تصویر شده است. کتاب آنقدر دقیق نوشته شده است و آن‌چنان جزئیات در آن مورد توجه است که، مانند فیلم سینمایی در ذهن مخاطب قابلیت تصویرسازی‌ دارد. خانم نویسنده، گویی در حال نوشتن فیلمنامه‌ای است و وظیفه دارد مکان قرارگیری دوربین و زاویه نگاه مخاطب را دقیقاً تشریح کند، تا همه چیز درست در جای خود قرار بگیرد.

لحظه لحظه کتاب، بوی جنوب می‌دهد. حس و حال مردم خونگرم جنوب در جای جای کتاب حس می‌شود. آن‌قدر صمیمی است که احساس می‌کنی با اعضای خانواده‌ات نشسته‌ای و هر کدامشان گوشه‌ای از خاطره گذشته‌اش را برایت بیان می‌کند. کتاب آن‌قدر خودمانی و دوست داشتنی است که باید یکسره بخوانی اش. مثل شب نشینی‌های تابستان، گرمِ گرم، که هر چقدر طول بکشد، باز هم خواهانش هستی...

طرح جلد قبلی کتاب، تصویر نقاشی شده خانم نسرین باقرزاده، آنقدر انرژی و گرما دارد، که تمامی احساس کتاب را در خود یکجا نشان می‌دهد.
طبع کتاب گرم است، این گرما جز این نیست که از وجود مادری درد کشیده و مهربان و همسری پا به کار نشأت می‌گیرد.
هر طور بخواهم خانم باقرزاده را توصیف کنم، به نظر کلمات، قدشان و توانشان، به بلندای این بانو و قوت او نمی‌رسد.
چه رنج‌ها که در این کتاب می‌خوانیم و چه‌ها که ناخوانده پیداست و چه بسیار ناگفته‌هایی که جز در دل این بانو، هیچ جای دیگر نمی‌توان یافت. 
      
15

3

(0/1000)

نظرات

اون ۲ نویسنده دیگه، چه کسایی هستن؟
1

0

خانم گلستان جعفریان
خانم بهناز ضرابی‌زاده
آقای کیانوش گلزار راغب 

1