یادداشت جوان
1402/2/20
4.5
47
چی بنویسم؟! مگه کلمات چقدر تاب حمل رنجِ انسان رو داره؟! نمیدونم... کتاب اونقد روون و پر از هیجان هست که میشه چن ساعتی نشست، بیوقفه خوندش و لابهلای سطرهاش زندگی کرد. داستانِ فلسطین و آوارگی فرزندانش.. توصیفات کتاب به قدری دقیق و به جا بود که من خودم رو تو عین حوض، جنین، شتیلا دیدم و انگاری که با تکتک آدمهاش زندگی کردم. از وقتی مادر شدم احساسم نسبت به مادران قصهها خیلی متفاوتتر از قبله. من وقتی اسماعیل رو از دلیله دزدیدن گریه کردم و قلبم از خوندنِ اتفاقاتی که برای فاطمه و فرزندانش توی شتیلا افتاد تکه تکه شد. زخمِ داوود حکایتِ زخمیست که از چهار نسل پیش توسطِ صهیونیستها به فلسطین و لبنان وارد شده و آرزوی هر انسان آزادهای هست که این زخم با نابودی اسرائیل التیام ببخشه. و روزی برسه که دلیلهها و أملها و هدیها توی باغهای زیتون عین حوض شعر بخونند و شادی کنند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.