یادداشت جوان

جوان

1402/2/20

زخم داوود
        چی بنویسم؟! مگه کلمات چقدر تاب حمل رنجِ انسان رو داره؟!
نمیدونم...

کتاب اونقد روون و پر از هیجان هست که میشه چن ساعتی نشست، بی‌وقفه خوندش و لابه‌لای سطرهاش زندگی کرد.
داستانِ فلسطین و آوارگی فرزندانش..
توصیفات کتاب به قدری دقیق و به جا بود که من خودم رو تو عین حوض، جنین، شتیلا دیدم و  انگاری که با تک‌تک آدم‌هاش زندگی کردم.
از وقتی مادر شدم احساسم نسبت به مادران قصه‌ها خیلی متفاوت‌تر از قبله.
من وقتی اسماعیل رو از دلیله دزدیدن گریه کردم و قلبم  از خوندنِ اتفاقاتی که برای  فاطمه و فرزندانش توی شتیلا افتاد تکه تکه شد.

زخمِ داوود حکایتِ  زخمیست که از چهار نسل پیش توسطِ صهیونیست‌ها به فلسطین و لبنان وارد شده و آرزوی هر انسان آزاده‌ای هست که این زخم با نابودی اسرائیل التیام ببخشه.
و روزی برسه که دلیله‌ها و أمل‌ها و هدی‌ها توی باغ‌های زیتون عین حوض شعر بخونند و شادی کنند.

      
1

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.