یادداشت نعیمک
23 ساعت پیش
کتابها و رویکردهای آموزشی معمولاً مستقیماً به سیستم آموزشی نگاه میکنند. در واقع هر چه که جلوتر آمدیم بچهها را دقیقتر نگاه کردند تا بدانند چطور میشود بهتر «آموزش داد». نگاه اصلی همواره آموزش دادن بوده. برخی شگردمحورتر بودند و برخی دیگر انسانگراتر اما در نهایت سیستم آموزشی ملاک است. کتاب نگاه دیگری به آموزش دارد. در واقع ایدهای را مطرح میکند که «میشود آموزش هم نداد؟» و آموزش را تبدیل به یک بازی میکند. در فصلهای مختلف تلاش میکند ایدۀ خودش را که «بازی» است شرح دهد. ایدهای که در نگاه اول خیلی هم خوش نمیآید چون بازی دقیقاً روی دیگر سکه است. حتی در بین کسانی که نگاهی نوتر به آموزش دارند بازی هنوز حاشیه و سرگرمی حساب میشود و ماجرایش از آموزش جدا است یا بهانهای است تا بچه آموزش غیرمستقیم ببیند. گری تلاش میکند مفهوم آموزش را واکاوی کند و به مثالهایی از تاریخ و مشکلات آموزش تلاش میکند که بگوید اصل باید بازی باشد و این بازی بودن در صورت نیاز باعث میشود آموزش هم ببینیم. اینکه از قبل برنامهها را بچینیم و بچهها را هل دهیم که چیزهایی بهشان یاد دهیم کارآیی ندارد. اشکالی که همۀ ما آن را درک کردیم اما در کتاب به این موضوع پرداخت میشود که شاید راهحل تغییر نیست بلکه خودِ خود سیستم آموزشی به هر شکلی است.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.