یادداشت امین
1403/6/13
یه داستان کوتاه توی دنیای «ناکجا» دربارۀ مارکی د کاراباس که میره کتش رو پس بگیره. جالبه، پر اتفاقه، با جنبههای جدیدی از دنیای زیرین آشنامون میکنه، با برادر جذاب مارکی آشنا میشیم و بالاخره کسی رو میبینیم که مارکی خودش رو پایینتر از اون میبینه و بهش غبطه میخوره. داستان رو دوست داشتم و لذت بردم و همچنان مشتاقم داستانهای بیشتری از لندن زیرین بخونم. چیزی که توی داستانهای گیمن بارزه، تعدد اتفاقهاست. داستان میتونه به عجیبترین شکلی که فکرش رو نمیکنی چرخش کنه یا یکهو اتفاقی بیربط رخ بده و خط داستانی متغیر بشه. همین باعث میشه به یاد موندن خیلی از جزئیات داستانهاش سخت باشه و همین هم احتمالاً سبب میشه دوباره خوندن کتابهاش ارزش خیلی بالاتری نسبت به دوبارهخوانی آثار نویسندههای دیگه داشته باشه. یعنی وقتی کتاب یا داستانیش رو دوباره میخونی، قطعاً چیزهایی هست که ازش یادت نمونده و باز غافلگیر میشی. الان که اومدم این ریویو رو بنویسم، یه بخشی از داستان رو دوباره خوندم و این موضوع به چشمم اومد (با اینکه خود داستان رو حدود دو ماه پیش خونده بودم و زمان زیادی از خوندنش نمیگذشت). نسخۀ فارسی دو بخش جالب دیگه هم داره. ترجمۀ مصاحبهای کوتاه با گیمن و ترجمۀ یادداشتی نسبتاً بلند از مجلۀ نیویورکر دربارۀ گیمن که البته الان میشه گفت قدیمیه، چون حدود چهارده سالی از عمرش میگذره و در این بین اتفاقات زیادی برای گیمن و آثارش افتاده. با این حال خوندنش خالی از لطف نبود و دوستش داشتم.
(0/1000)
1403/7/13
1