یادداشت معصومه السادات صدری

        .
«فصل‌نان»

فصل نان در مورد نان است، یا بهتر بگویم غم نان.
همین یک تکه نان که بعضی راحت بدستش می آورند وبعضی مثل خانواده آقای اشرف جانشان در می‌آید. 
آقای اشرف، کودکی سختی داشته. همیشه داستان‌هایش من را یاد بچگی آقای مردای کرمانی می اندازد.
سبک قلمشان‌ هم شبیه جلال آل احمد است( با کمی ارفاق) همانطور ساده و صمیمی.
فقر و‌ نداری محوریت اصلی همه‌ی داستان‌هاست. پایان بیشترشان تلخ است(به جز داستان آخر که کورسوی امیدی می گذارد) مثل خود زندگی! 
قبلا آبشوران‌ را از ایشان خوانده‌بودم.

از متن کتاب:

*افسوس که توی این دنیا کاه را جلوی سگ می اندازند استخوان را جلوی اسب.

*چاقی شان از لاغری مردم است!

#فصل‌ـنان
#کتابـخواندم
.‌
      
17

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.