یادداشت عطیه عیاردولابی
1403/1/23
3.5
10
با خوندن این کتاب پر از نظرات متناقضم. نسبت به کتابهای قبلی نویسنده پیشرفت محسوس داشته. البته هنوز پر از شعاره اما قابل تحملتر از قبلیا. این شعار و بیانیهها دادنهاش رومخ اما در عین حال درست بود. یعنی از نظر من درست بود. و تناقضها از همینجا شروع میشه. من با موندن تو ایران، با تلاش برای ساختنش، با رو برگردوندن از کشورهای دیگه -چه شرق و چه غرب- و اتکا به هوش و اعتقاد و انگیزه خودمون موفقم. من با خوشرقصی برای غریبه و لهله زدن برای مرحمت پرمنت اونا مخالفم. از ذهن استعمارزده و توسریخورده اکثر ایرانیها بیزارم. اما کسی که عقیده دیگه داره هم میتونه این تتاب رو بخونه و تحمل کنه؟ یا اصلا سراغش نمیره یا احتمالا همون ده بیست صفحه اول ولش میکنه. و این میشه که حرف همدیگه رو نمیخونیم و گوش نمیدیم. یه مقایسهای هم بین این کتاب و اعتقادات شخصیت اصلی با کتابهای ایرانی از نشرهایی مثل چشمه و ثالث و از این قبیل بکنم. اکثر این کتابها شخصیتی ناامید، خسته، کلافه، بیهدف و پر از نفرت و حس انتقام و بدبختی هستن. این حجم از ناامیدی و بیخود بودن رو حتی تو کتابای خارجی هم نمیشه دید. اما شخصیت این کتاب هم جوون بود، هم اهل فکر و تحلیل، هم پویا و هم امیدوار اونم از نوع متوکل به خالق. جوونی که به تربیت خانوادهاش و بحث توکل اعتماد کرده بود و داشت سخت و آسون پیش میرفت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.