یادداشت سَمی

سَمی

سَمی

7 روز پیش

        از کتاب: 
ادبیات داستانی بلند که به دلیل نبودن نامی بهتر، رمان نامیده می‌شود، دیر یا زود باید حکم به هنجار بودن خود را آنگونه که در قرن نوزدهم رواج پیدا کرده بود، فرو گذارد: گفتن داستانی که مردم آن را شخصیت‌هایی تشکیل می‌دهند که انتخاب‌ها و سرنوشت‌هایشان همان انتخاب‌ها و سرنوشت‌های زندگی واقعی معمولی است.

این کتاب هم با مقدمه‌ای از پسر سوزان سانتاگ آغاز شده است. او در این مقدمه اذعان می‌کند که مادرش فردی علاقمند بوده به هر چیزی که ارزش تجربه کردن و یا دیدن و یا رفتن و ... را داشته باشد.
او می‌گوید، مادرش در جایی نوشته: " آنچه مرا به عنوان دخترکی دانش آموز در آریزونا که در انتظار رشد کردن و گریز به واقعیتی بزرگ‌تر بود، نجات داد، کتاب خواندن بود... دسترسی به ادبیات، ادبیات جهان، به مفهوم فرار از زندان بطالت ملیبخشی از نامه سربازی آلمانی که اواخر دسامبر ۱۹۴۲ در زمستان روسیه نگهبانی می‌دهد زیباترین کریسمسی بود که تا به حال دیده بودم به تمامی حاصل حس‌های بی‌طرفانه بود و عاری از تمام آرایه‌های پر زرق و برق کاملاً تنها بودم زیر آسمان بسیار بزرگ پر ستاره‌ای سخت جدی و پرشور بود، بی‌فرهنگی، کوته‌اندیشی اجباری، نظام آموزشی پوچ و بی‌معنا، سرنوشت‌های ناتمام و بخت بد بود.
این کتاب می‌تونه برای کسانی که در حوزه جستار نویسی و کلاً نویسندگی علاقه دارند مفید و جالب باشه چون نویسنده با آوردن مثال از کتاب‌های گوناگون می‌تواند افق‌های روشنی از حوزه نویسندگی و داستان نویسی و یا رمان نویسی را پیش روی خواننده روشن کند...مثلاً در فصلی کاملاً انواع رمان‌ها را با ذکر مثال‌هایی از کتاب‌ها و نویسندگان گوناگون توضیح می‌دهد، هرچند بسیار کوتاه و اجمالی هستند؛ ولی خواندنشان خالی از لطف نیست به طور مثال رمان‌های علمی تخیلی، رمان‌های فلسفی، رمان‌های رویایی، قصه،حکایت، رمان شهودی و ...
      
2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.