یادداشت eledah

eledah

eledah

1403/10/16

نماز
        «آیات زیادی وجود دارد که می‌گوید اگر نماز درست شود، همهٔ فضائل از برکت نماز درست خواهند شد و در صورت آسیب دیدن نماز، همهٔ فضائل از دست می‌روند. اگر همهٔ فضائل اسلامی را به دانه‌های تسبیح تشبیه کنیم، نماز یکی از آن‌ها نیست؛ بلکه بند تسبیح است. هر یک از این فضائل اگر آسیب ببیند یک دانهٔ تسبیح ناقص شده است؛ اما اگر نماز آسیب دید، همهٔ ‌دانه‌های تسبیح از دست می‌روند.»


توی چند موردی که در مورد نماز از آدم‌های مختلف خوندم، یک الگوی مشترک دیده می‌شه. اول از همه با نماز مثل یک جعبهٔ سیاه برخورد می‌کنن که مثل متن بالا، «همه چیز بهش مربوط می‌شه» و «اولین چیزی هست که ازش سؤال می‌شه و اگر مشکلی توش باشه بقیهٔ چیزا هم مشکل‌دار می‌شن» و «ستون دین هست» و «یه‌تنه آدم رو از فحشا دور می‌کنه» و... اول کاری اصلاً کسی در مورد خود نماز صحبتی نمی‌کنه؛ صرفاً خروجی‌های این جعبهٔ سیاه رو احصاء می‌کنن. توی این فاز، شما هر نوع عبادتی (از جنس محاسبهٔ نفس و ذکر خدا) رو بذاری جای این جعبهٔ سیاه، می‌بینی که هیچ تغییری توی نتیجهٔ صحبت‌ها ایجاد نمی‌شه (حتی امثال مدیتیشن هم می‌تونه جا بگیره). پس چی هست که نماز رو «نماز» می‌کنه؟

این‌جا هست که یه گریزی به خود نماز و افعال و اذکارش می‌زنن که مثلاً «سورهٔ حمد اولش» فلسفه‌اش اینه و رکوع و سجود و... نماد این موارد هستن؛ ولی نکته این‌جاست که این «گریز» هیچ ربطی به خروجی‌های جعبهٔ سیاه بالایی نداره. مجدد تأکید می‌کنم: در این نوع از توضیحات، داخل و بیرون نماز دو عالم بسیار جدای از هم هستن و طبق توضیحاتی که دیدم، رابطهٔ انسان با نمازش و کاری که نماز با انسان می‌کنه دو تا موضوع کاملاً منفک هستن. آیا باید ارتباطی باشه یا نه؟ آیا می‌شه جنبهٔ فردی نماز رو به جنبه‌های دیگه‌اش وصل کرد و با یه نگاه واحد بهش نگاه کرد؟ اینا احتمالاً از اون سؤال‌هایی هست که بعد از خوندن کتاب به آدم دست می‌ده ولی حداقل توی سخنرانی‌های کتاب جوابی براش نیومده و باید خود شخص بیفته دنبالش :شست:
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.