یادداشت ♡Fatemeh Ghadam♡
5 روز پیش
«جنگی که نجاتم داد»،کتابی سرشار از حادثه، هیجان و احساس است؛ کتابی که قلب نوجوانان را میرباید و آنها را به دنیای شجاعت و مبارزه میکشاند. من، بهعنوان یک نوجوان عاشق داستانهای پرهیجان، این کتاب را دوست دارم؛ چرا که هر صفحهاش پر از تلاش و امید است! زندگی سخت و تلخِ «ادا»—شخصیت اصلی داستان— مانند آتشی بود که او را پخته و مقاوم کرد.رنجهای زندگی گاهی آدمی را میشکند، اما ادا ثابت کرد که میتوان از این شکستها، پلی برای پیروزی ساخت. او هرگز تسلیم نشد؛ ایستاد، جنگید و بالاخره پیروز شد. ادا، قهرمان این داستان، در برابر تمام ناملایمات زندگی مقاومت کرد. او برای بهدستآوردن حقاش، حتی وقتی همه چیز علیهاش بود، مبارزه کرد و به دنیا نشان داد که محدودیتها فقط در ذهن ما هستند.«من هم میتوانم!» این شعاری بود که ادا با وجود تمام دشواریها، هرگز فراموش نکرد. این کتاب نهتنها یک داستان جذاب و پرکشش است، بلکه درسهای بزرگی دربارهٔ پشتکار، امید و مقاومت به ما میآموزد.سرگذشت ادا مانند چراغی است که به ما یادآوری میکند حتی در تاریکترین لحظات، میتوان با اراده و تلاش، راهی به سوی روشنایی یافت.ادا به همه ثابت کرد که هیچ مانعی نمیتواند رویاهای یک انسان مصمم را متوقف کند! ✨ این کتاب فقط یک داستان نیست—یک تجربهٔ الهامبخش است! ✨
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.