یادداشت ریحانه رمضانی
1403/12/18
『هو النور』 خیلی وقتها تمام عمر حسرت چیزی را میخوریم بعد که به دستش میآوریم با خود میگوییم "این بود؟!چیزی که من یک عمر دنبالش بودم واقعا همین بود؟" یک آهنگی هست که خیلی دوستش دارم و میگوید: Funny when you want it, suddenly you have it" "You find out that your gold's just plastic واقعا هم زندگی همین است. همچنین نویسنده به بهترین شکل توانست نشان بدهد که یکسری از نگرانیها و تفکرات ما بر مبنایِ پوچ است! حالا این افکار یا توسط افراد و رفتارهای خارجی ایجاد شدهاند و یا اینکه فقط ساخته و پرداختهی ذهن خودمان است. شخصیت پردازیِ نورا هم به نظرم ظریف و زیبا بود. در ضمن مت هیگ با هوشمندی پله به پله مشکلاتی را سر راه نورا قرار میداد که باعث میشد خواننده حداقل با یکی از آنها همذاتپنداری کند. پ.ن: یک سری قسمتهای کتاب موردپسندم نبود اما پوینت کلیِ چیزی که نویسنده میخواست بگوید را واقعا دوست داشتم. _پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.