یادداشت فاطمه طالبیان

استخوان خوک و دست های جذامی
        به قشنگی می شد بین طبقات برج خاوران جا به جا شد و داستان هرکدام از این خانه‌ها را درعین حال که در هم آمیخته بودند،جداگانه دنبال کرد. به طوریکه انگار فیلمنامه میخوانی یا حتی درحال مشاهده یک مینی سریال هستی. 
من باور دارم زندگی را می‌توان به جای دوردست ها از بین همین داستان های آدم های معمولی اطرافمان یاد گرفت، گمنام های پراوازه ای که داشته های زیادی با پرداخت هزینه، از سفره ی زندگی به دست آورده اند. 
زندگی معجونی است از تقابل تصمیم ها و آدم ها و راه ها و داستان ها.
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.