یادداشت Sheida Hanafi

Sheida Hanafi

Sheida Hanafi

1404/3/29

        با خوندن این کتاب یاد این جمله افتادم :
[هیچ مردی حاضر نیست شرف و آبروی خویش را فدای عشق
کند ! این کاریست که صدها و هزاران زن کرده اند]
اعتراف میکنم پیش از این فقط در تاریخ ادبیات دوران دبیرستان اسم کتاب[ چشم هایش ] از بزرگ علوی رو خونده بودم تا همین چند روز پیش که بین قفسه های کتابخونه چشمش بهم افتاد و گفتم بذار ببینم اصلا درباره چی هست 🫠 
مشخصه که داستان کتاب درباره معشوقه و چشم های خاصش هست ، راوی معشوقه ای ست زخم خورده و درک نشده ، معشوقه ای که به دست استاد نقاش عاشقی تصویر شده است ولی بازتاب چشم ها ، چشم های او نیست !
چشم های تصویر شده چشم هایی هوس آلود و مغلوب کنندست ، چشم هایی که با نگاه اول بیننده تشخیص نمی‌دهد چشم ها از آنِ زن پاک و معصوم است یا زنی هرجایی و  ....
چشم هایش روایت معشوقه ست که توسط عاشق درک نشده و به بدنامی افتاده !
زنی که تلاش می‌کند با حفظ حرمت نقاش خودش را جدا از این چشم های هوس آلود تعریف کند .

نمیدونم چرا با خوندن این کتاب یاد آناکارنینا افتادم 🫠
      
133

26

(0/1000)

نظرات

~Blue girl~

~Blue girl~

1404/3/31

راستش با اینکه کتاب معروف و بحبوبی‌ست  اما به دل من ننشست و پوینت کتاب رو نفهمیدم.
پایان خیلی نامفیدی هم داشت.
1

1

نظر شخصی من اینه که هدف کتاب تبرئه کردن خانم قصه بود از تاثیری که روی دیگران می‌ذاشته گاهی عامدانه از زیباییش استفاده میکرده و گاهی سهوا در برابر نقاش ، به گمانم سهوا باعث توجه نقاش ب خودش میشه ، درحالی که در سیل عشاقش خودش از آزار دادنشون تا یک جاهایی خوشش میومد !!!
اما اینکه کتاب معروفه و محبوب واقعا الزامی برای مورد پسند بودنش نیست ، خیلی طبیعیه که خوشمون نیاد از یه کتاب خیلی دیده شده ، اشاره آخر من به اناکارنینا از همین جهت بود،  من هیچوقت مثل حال الان شما آناکارنینا و داستانش رو هضم نکردم 🥲🫠 در همین کتاب هم گاهی اشارات و به قول شما پوینت مشخصی نمیدیدم ‌و همه یادداشت براساس برداشت شخصی خودم بوده 

1