یادداشت فاطمه خوران🇮🇷🇵🇸

        خلاصه داستان: شخصیت اصلی کتاب و چهار نفر دیگه وقتی ۱۲-۱۳ سالشون بود طبق یه پیشگویی برای مبارزه با دشمن جدید و خطرناکی که زمین رو تهدید می‌کرد (سیاهی) انتخاب شده بودند و حدود ۱۰ سال پیش موفق شدن اونو شکست بدن و به قهرمانان زمین تبدیل بشن و حالا نویسنده برای ما روایت میکرد که زندگی این ۵ نفر ۱۰ سال بعد از پیروزی به چه شکلی هست هر چند فقط به همین ختم نشد و ماجرای جدیدی برای این قهرمانان شروع شد

کتاب داستان و ایده واقعا جالبی داشت و نویسنده چارچوب داستانش رو خیلی خوب چیده بود. جذاب و معماگونه بود، به اندازه کافی کشش داشت و تعلیق های کتاب هم کارشون رو به خوبی انجام میدادن
شخصیت پردازی کتاب رو واقعا دوست داشتم 
حداقل در مورد شخصیت اصلی و شخصیت های مهم به جز سیاهی به اندازه کافی کار شده بود و خواننده میتونست با عمق شخصیت این افراد آشنا بشه 
شیوه روایت هم به صورت سوم شخص مفرد بود، با این حال راوی فقط شخصیت اصلی رو همراهی میکرد و سراغ شخصیت های دیگه نمی‌رفت و اگه قرار بود چیز اضافه تری به مخاطب ارائه کنه تو قالب مقاله و نامه و گزارش ارائه می کرد و به همین علت اطلاعاتی که از سیاهی ارائه شد نسبتا کم بود 
سیر داستان و سرعتش هم خوب بود و من هیچوقت به این فکر نیفتادم که فلان اتفاق کتاب کاش طور دیگه ای بود یا اضافی و بی‌خود بود
با وجود تمام این حسن ها بنظرم کتاب یه نقطه ضعف داشت، شایدم من بعد از خوندن کتاب های سندرسون دچار سختگیری شده باشم. نمیدونم:
نویسنده روایت داستان رو خیلی خوب و با حوصله شروع کرده بود و به همین منوال هم تا دو سوم کتاب پیش رفت ولی تو یک سوم آخر که دقیقا وقتی بود که معماها حل میشد و به سوالات جواب داده میشد عجله کرد و نتونست به خوبی داستان رو روایت کنه و به من مخاطب منتقل کنه. حتی چند تا سوال بی جواب هم برام پیش اومد. این مسئله حتی روی توصیفات هم اثر گذاشته بود و توصیفات از اون میزانی که باید کمتر بود
نویسنده اینجا برای من شبیه دانش آموز یا دانشجویی بود که تو المپیاد مدال طلا گرفته بود ولی نمی‌تونست دانش خودش رو به بهترین شکل به دیگران تدریس و منتقل کنه
شاید اگه کتاب بجای ۴۲۲ ص، ۵۰۰ ص بود خیلی بهتر میشد 
دلیل اینکه به این ۴ ستاره دادم هم دقیقا همین بود 
نه اینکه این کتاب، کتاب خوبی نبوده باشه بلکه به این دلیل که میتونست بهتر باشه و بهتر روایت بشه

پ.ن: ترجمه خوب بود ولی چند جا احتیاج به ویراستاری داشت. مخصوصا اینکه چند صفحه از کتاب جا انداخته شده بود و چاپ نشده بود (از وسط ص ۲۴۸)
      
115

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.