یادداشت محدثه ز
1404/4/11
بالاخره اسم کتاب چیه؟ (روی جلد نوشته وردی که "بره" ها می خوانند اما بالای کتاب نوشته شده "برده"!!!!) اولین تجربه قاسمی خوانی من! به نظرم "رضا قاسمی" آشنا مینویسد، نثر ساده ای داشت ولی آشفته!  یعنی بیشتر احساس میکردم بداهه نویسی است یا انگار نویسنده نوشته تا از دست افکارش خلاص شه!  البته بعدتر، در انتها کتاب خود نویسنده توضیح داده: "این رمان، بار نخست، در آوریل سال ۲۰۰۲ و با نام "دیوانه و برج مونپارناس" به عنوان رمان آنلاین، به صورت فی البداهه و زیر چشم خوانندگان، به مدت چهل و دو شب (هر شب یک قسمت) روی سایت شخصی من (نویسنده رو میگه ها!) نوشته و منتشر شده است. "وردی که برده ها می خوانند" روایت بازنویسی شده همان متن است..." به طور کلی در مورد "وردی که برده ها میخوانند" باید بگم: کمی آروتیک ولی نه انقدر آزاردهنده نه آنقدر قابل هضم... (البته شاید آروتیک واژه چندان مناسبی برای کتاب نباشد!) کمی گاها امیرخانی وار و شعاری... کمی تامل برانگیز، که بنشینی و با خودت فکر کنی... بعدن نوشت: به سراغ "همنوایی شبانه ارکستر چوبها" خواهم رفت Merged review: بالاخره اسم کتاب چیه؟ (روی جلد نوشته وردی که "بره" ها می خوانند اما بالای کتاب نوشته شده "برده"!!!!) اولین تجربه قاسمی خوانی من! به نظرم "رضا قاسمی" آشنا مینویسد، نثر ساده ای داشت ولی آشفته!  یعنی بیشتر احساس میکردم بداهه نویسی است یا انگار نویسنده نوشته تا از دست افکارش خلاص شه!  البته بعدتر، در انتها کتاب خود نویسنده توضیح داده: "این رمان، بار نخست، در آوریل سال ۲۰۰۲ و با نام "دیوانه و برج مونپارناس" به عنوان رمان آنلاین، به صورت فی البداهه و زیر چشم خوانندگان، به مدت چهل و دو شب (هر شب یک قسمت) روی سایت شخصی من (نویسنده رو میگه ها!) نوشته و منتشر شده است. "وردی که برده ها می خوانند" روایت بازنویسی شده همان متن است..." به طور کلی در مورد "وردی که برده ها میخوانند" باید بگم: کمی آروتیک ولی نه انقدر آزاردهنده نه آنقدر قابل هضم... (البته شاید آروتیک واژه چندان مناسبی برای کتاب نباشد!) کمی گاها امیرخانی وار و شعاری... کمی تامل برانگیز، که بنشینی و با خودت فکر کنی... بعدن نوشت: به سراغ "همنوایی شبانه ارکستر چوبها" خواهم رفت
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.